زندگی به یک "دوچرخه" می مانَد ؛
اگر یکسره و بی توقف ، در مسیرهای سخت ، رکاب بزنی ؛ جایی در میانه ی راه ، تکه های دوچرخه از هم باز می شود و تو می مانی و زخم های روی تن و حسرتِ مسیرهای نرفته ...
اگر رکاب نزنی ؛ حرکت نمی کنی و اگر بیش از اندازه آهسته ، رکاب بزنی ؛ تعادلت بهم می ریزد و زمین می خوری .
این تویی که تصمیم می گیری هر از گاهی توقف کنی ، پیچ و مهره ها را محکم کرده ، دستی به سر و گوش دوچرخه ات بکشی ، نفسی تازه کنی و با خیالی آسوده ، مسیر خوشبختی ات را طی کنی ،
این تویی که تصمیم می گیری با چه سرعتی برانی که نه آنقدر کم باشد که بی حرکت اندر خمِ کوچه ای بمانی و نه آنقدر زیاد ؛ که زمین بخوری ...
?این نقاشی رو مخصوص یکی از دوستان کشیدم که قارچ خور بازی میکردن در زمان بچگی و من تا ایشون اسم واقعی بازی رو نگفتن فکر میکردم اسمش قارچ خور ?
?این آقای قارچ خور و برادرشون هستن ?
?این نقاشی رو کودک درونم کشیده بهم نخندید?????
??امیدوارم تو رکاب زدن دوچرخه زندگیتون نه انقدر تند رکاب بزنید که زمین بخورید و نه انقدر کند که جا بمونید تعادل تو زندگیتون برقرار باشه و پیشرفت همراه همیشگی زندگیتون ??