گاهی چقدر دلم يك رفيق شش دانگ ميخواهد...
كسي كه به دور از جنسيت همراهت باشد،
مذكر و مونث فرقي ندارد...
فقط كسي باشد كه بفهمد حالت را...
بتواني به دور از حاشيه و ترس از هر چيزي،
تا نا كجا آبادهِ زندگي بروي..
اگر كمي حد دوستي هاي معمولي خود را مي دانستيم؛
كمي دندان به جگر مي گذاشتيم و احساساتمان را بيان نمي كرديم
حال قضيه فرق ميكرد و بهترين هاي زندگيمان را هنوز هم كنار خود داشتيم!
مي توانستيم تا ساليان دراز از ديدن حالشان؛حالمان جان بگيرد
مي توانستيم
به جاي خاطراتِ تلخ ؛
زندگي را پراز خاطراتِ شيرين و دوست داشتني كنيم..
مگر چه ميشود كه پاي عشق را وسط نكشيد؟!
همه چيز كه نبايد به عشق ختم شود...
بعضي دوستي ها بايد ناب بمانند...
خالصِ خالص...