ویرگول
ورودثبت نام
Baharr
Baharr
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

مستر آجو جواب می‌ دهد؟؟؟!!!

مستر آجو زن با سلیقه‌ای بود. نه نه ببخشید اون کوکب خانم بود!! او و دوستانش در یکی از روزهای بهاری یا تابستانی، شاید هم یک شب پاییزی یا زمستانی، و یا اصلا یک عصر گرم یا شاید دم دمای غروبی سرد... اصلا چه فرقی می‌کند، بالاخره یک وقتی... تصمیم به راه‌اندازی یک سایت گرفتند. اوایل کسی به سایت آنها سر نمی‌زد و همه دوستان مستر آجو مأیوس شده بودند ولی آجو مثل جواد جوادی هرگز ناامید نشد. تا اینکه با افزایش نرخ بیکاری در جامعه، به مرور اعضای سایت زیاد و زیادتر شد!! خلاصه همانی شد که مستر آجو سال‌ها به دنبالش بود. کاربر پشت کاربر بود که اضافه می‌شد، متن پشت متن بود که منتشر می‌شد... فقط دو نفر می‌دانستند که ویرگول چقدر کاربر دارد؛ یکی خدا و دیگری آقای به‌آبادی!!! مدام اشک شوق در چشمان آجو حلقه می‌زد. البته هم اشک شوق بود و هم گریه بی‌پولی. مستر آجو فرد خودخواهی بود؛ در پروفایلش نوشت: با حفظ سمت از موسسین ویرگول! دوستانش به این خاطر او را ترک کردند. آجو که شرایط سختی داشت، همزمان که داشت این آهنگ را زیر لب زمزمه می‌کرد « همه رفتند کسی دور و برم نیست، چنین بی‌کس شدن در باورم نیست» ، فکر جدیدی به سرش زد و چند لامپ کم مصرف در ذهن مستر آجو روشن شد ( او اهل جایی بود که توصیه‌های بابابرقی را روی چشمانشان می‌گذاشتند)!!

چرا از این سایت پول درنیارم؟ این همه زحمت کشیدم، بزرگش کردم و کلی برای پوشک و شیر خشکش هزینه کردم. الان وقتشه عصای دستم بشه.

این شد که فکرش را عملی ساخت! اما بلافاصله با اعتراض زیاد کاربرها مواجه شد. اما نگران نشوید چون مستر هیچ‌کدام از این اعتراضات را به کف ویرگول هم حساب نمی‌کرد. ایمیل‌ها را باز نکرده، پاره می‌کرد و با لبخند اس ام اس‌های واریزش را نگاه می‌کرد. البته این روزها اس ام اس‌های برداشتش هم به‌خاطر خرید ماسک و دستکش زیاد شده بود. این‌ها را وقتی که روی صندلی راکش نشسته بود و پکی به سیگار می‌زد، گفت.

پرسیدم:

چرا سلام منو جواب ندادی؟

گفت:

من به اعتراض کله‌گنده‌ها هم توجه نمی‌کنم، چه برسه به تو...

گفتم:

پس حداقل پست‌های صفحه اول رو کمی تغییر بده. همیشه پنج تا پست هست که نویسنده‌هاش ثابته. مطالب تغییر می‌کنه ولی نویسنده‌ها نه!!

مستر آجو گفت:

من نمی‌فهمم شماها چتونِس؟!! آخه مگه کَک توی تومونتونس؟!! آبتون نیست، نونتون نیست... هی اعتراض.. هی اعتراض!!

من هم که دیدم آجو تحت هیچ شرایطی از موضع خود کوتاه نمی‌آید، یک بسته سیگار بهمن به او هدیه دادم. گفتم:

عکسامو پاره کردی، نامه‌هامو پاره کردی، ولی اینو قبول کن.

نگاهی به من انداخت و گفت:

بهمن آخه؟؟!!!

گفتم:

بهمن بکش! شب‌های من لبریز بی‌خوابی‌ست... بهمن بکش! که «کِنت»ها امروز قلابی‌ست...

او نیز قبول کرد.

مستر آجو مشغول سیگار کشیدن بود که ناگهان به او خبر دادند:

دست‌انداز از ویرگول رفت تا صفحه‌ای را در مدیوم باز کند و تمام مریدانش را هم با خود برد!

مستر آجو که با خسران شدیدی مواجه شده بود، به دیار باقی شتافت و دیگر نتوانست سمت را حفظ کند!! همین روزهاست که اعضای تیم سایت، درخواست همکار کنند. از عزیزانی که دستی بر آتش دارند، خواهشمندم هرچه سریع‌تر رزومه خود را به آدرس ایمیل سایت بفرستند تا ما لحظه‌ای جای خالی مستر آجو را احساس نکنیم.

روحش شاد... یادش گرامی..

اوضاع ما پس از مستر آجو
اوضاع ما پس از مستر آجو


گلچین روزگار عجب باسلیقه است... می‌چیند آن گلی که ز عالم نمونه است...


خانم رجایی لطفا این سری شرکت نکنید تا ما جوون‌ها هم خودی نشون بدیم :)))



حال خوبتو با من تقسیم کنمستر آجو جواب می دهدمسابقه دست انداز
یک عدد حامی محیط زیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید