بیاین برگ ریزون ترین چیز بلوبری رو نشونتون بدم😂😂😂😂😂
دفترچهه خاطرات کلااااااس اولمممممممم. باورتون میشه؟!؟!؟!؟!؟! دفترچه خاطرات کلاس اولممممم
همیشه داشتمش و مثلا هرزگاهی میخوندمش و ب خودم میخندیدم. امروز اینجوری شدم ک چرا برای شما نزارمششششش.
کلی غلط املایی دارم و دوستان من کلاس اول بودم. مربوط ب سال ۹۰ هست این نوشته و دعوام نکنید.
من کلاس اول بودم😂😭.
تقریبا چندینننن روز پشت سر هم من خاطرات اون روز رو نوشتم و تاریخ زدم زیر هر روز.
نمیدونم با چه عشقی اینکارو میکردم.
بماند که حالا خود خریدن دفترچه اش هم ی ماجرا داشت. حالا اگه دوست داشتید براتون میگم.
این خاطره برای تاریخ ۲۹ اردیبهشت سال ۹۰ بوده
عکسشو میزارم و بعدش خودم پایینش متنشو باز مینویسم چون شاید خوندش سخت باشه😂

امروز باز هم دندانم بیشتر لق بود، عصلن(اصلا) نمیتونس تم (نمیتونستم) هیچ (هیچی) بوخورم(بخورم) ولی به زور خوردم و مادرم گفت : عزیزم( مطمعنم نگفته عزیزم نمیدونم چرا نوشتم عزیزم😂😂😂😂😂) من میخواهم ب خانه ی داییت بروم من گفتم: نه مادر (اینجا احتمالا مامانم گفته چرا نه ولی من ننوشتم که مادرم گفته چرا نه فقط نوشتم چرا نه) چرا نه . آخه من تن ها (تنها) هستم و حدیث هم که درس دارد. مادر گقت(گفت) باشد.
عاااااا🥺🥺🥺🥺😂😂😂😂
ببینید این تازه خوبشه.
ی سری صفحه هاش اینقدر املای کلمات رو عجیب نوشتم.
یعنی کلمه رو ب زبون میتونستم بیارم ولی توی نوشتن چون دایره ی کلماتم کم بوده هر جوری ک فقط بتونم بخونم نوشتم.
دلم برای خودم تنگ شد یهو. حس کردم یهو الان باید خودمو بغل کنم🥺.
اگه دوست داشتید بقیه ی صفحه هارو هم میزارم.
اصلا خاطره نوشتن ی چیزی هست ک من عاشقشم.من عاشق نوشتنم. امسال هم ی نوشته هایی دارم ک بزارید امسال تموم شه😂😂😂😂.
توی دفتر مینویسم. چون دلم میخواد برای آیندگان بمونه.
نکه بگم وای خیلی خاص مینویسم . نه
ولی ب هر حال منم بخشی از اینگذشته هستم و دوست دارم سهمی هر چند کوچولو داشته باشم.
هیم
مینوسم چون شاید خوندش سخت باشه😂