بر اساس نقش شخصیتها
۱. پروتاگونیست : داستان حول محور آن میچرخد و شخصیت اصلی و ستاره ی داستان است . طبیعی است که اکثر مخاطبان را به خود جذب میکند .
در داستانهایی که با دیدگاه اول شخص نوشته میشود ، معمولا قهرمان داستان/ " پروتاگونیست " همان راویست . ( اما صرفا اینطور نیست ) . همچنین این راوی میتواند فردی از نزدیکان " پروتاگونیست " (همچون نیک در داستان گتسبی بزرگ ) و یا در مواردی نادر شخصیتی دور از " پروتاگونیست " باشد .
لازمهی هر داستان همین شخصیت قهرمان و اصلی داستان است و در صورت نبود آن ، چالش و ماجراجوییای وجود ندارد و در واقعی داستانی برای شرح دادن نیست . در نظر داشته باشید سایر شخصیت های براساس شخصیت اصلی موقعیت و شکل میگیرند . پس اگر در حال پی ریزی داستانی باشید ، اولین شخصیتی که بدست شما خلق میشود همان " پروتاگونیست " است .
قهرمانهای مشهور در داستان ها : هری پاتر ، فرودو بگینز ، شرلوک هلمز ، هرکول پوآرو ، ایندیانا جونز ، جان مک کلین ، دوروتی گیل
۲. آنتاگونیست : اگر شما یک "آنتاگونیست " باشید ، سازوکارتان دشمنی با قهرمان داستان است . به طور کلی " آنتاگونیست " مقابل قهرمان اصلی قرار میگیرد و به مخالفت ، مبارزه ، دشمنی با پروتاگونیست میپردازد . اگر چه در بیشتر مواقع شخصیت مثبتی که از ارزشهای یک قهرمان در داستان پیروی میکند را پروتاگونیست و شخصیت ضد آن که شخصیتی منفی است را آنتاگونیست مینامند ، در مواردی استثنائی این دو به جای هم مینشینند و گاها شخصیت منفی همان پروتاگونیست است . ( مثل والتر وایت )
" آنتاگونیستها " معمولا به اندازهی پروتاگونیست ها در یک داستان دارای اهمیت اند . هر چند معمولا در درجهی دوم قرار میگیرند ، تمایلی به روایت داستان ندارند و اغلب مخفیانه عمل میکنند . همین ویژگی پنهان کاری آنهاسبب شده که داعم برای مخاطب این سوال پیش بیاید که: آنتاگونیست چه خواهد کرد ؟ چه نقشه و حیلهای درسر دارد ؟ و در نتیجه داستان را چالش برانگیز میکند .
آنتاگونیستهای مشهور : ولدمورت ، سائورون ، مالفیسنت ، کنت اولاف ، جادوگر سفید ، یاگو ، رجینا جورج
۳. دوتاگونیست : شخصیت/شخصیتهای مثبتی است که بعد از پروتاگونیست مورد توجه قرار میگیرد .
شخصیتی نیست که کانون توجه داستان بر روی آن باشد اما درست بعد از پروتاگونیست معروف ترین شخصیت است. اغلب به همراه پروتاگونیست و داعما درحال کمک رسانی به اوست.حضور و رابطهی او با نقش اصلی به داستاح گرما و جذابیت میبخشد .البته در این مورد هم استثناعاتی وجود دارد و گاهی " دوتاگونیست " دشمن شخصیت اصلی میباشد .
دوتاگونیستهای مشهور : دکتر واتسون ، ران و هرماینی ، سم وایز گمجی ، لومیر و گاکزوت ، جین بنت ، مرکوسیو
۴. شخصیت ثالث : شخصیت ثالث ، درجه سوم و یا " ترتاگونیست " علت آنکه اینگونه نامیده میشود آن است که وجد این نقش چندان پررنگی نیست و آنقدر دارای اهمیت نمیباشد که به کسی صدمهای بزند و یا به کسی کمکی کند . آن یه بار وارد زندگی پروتاگونیست میشوند و همانطور هم خارج . شاید در کل در دو یا سه صحنه از داستان ظاهر شوند .
به هرحال یک داستان خوب دارای چنین شخصیت " ترتاگونیست " است . حتی اگر در دنیای واقعی هم به آن نگاه کنیم " ترتاگونیست "های زیادی،را میبینیم.
کافیچی ای که فقط هفتهای یکبار او را میبینیم و یا فردی که به شکل تصادفی در یک کلاس کنار او مینیشینیم .
ترتاگونیستهای مشهور : راداگاست در ارباب حلقه ها ، آقای پو در مجموعه رویدادهایی ناگوار ، پادما و پارواتی پاتیل در هری پاتر ، کالو و،فاربریزیو در پدر خوانده ، مادام استال در آناکارنینا
۵. شخصیت معشوق : بیشتر رمانها در ژانر عاشقانه اند . ممکن داستان اصلی حول محور " معشوق " باشد و یا فقط بخشی از داستان به " معشوق " بپردازد . در هرصورت مهم نیست که این معشوق را چطور نشان میدهند ، حتما پای آن در داستان به شکلی باز میشود . این شخصیت معمولا دوتاگونیست است (اما نه صرفا )
شما " معشوق " داستان را با توجه به اعمال قهرمان اصلی در طی داستان خواهید شناخت . البته این اعمال میتواند متفاوت باشد به گونهای که در بعضی از مواقع باعث آسیب یا مرگ به پروتاگونیست میشود و یا توسط دیگران مسخره میشوند . قهرمان در ابتدا احساسات خود را نسبت به " معشوق " انکار میکند که همین روند سبب طولانی شد داستان میشود .
معشوقهای معروف : رومئو/ژولیت ، آقای دارسی ، دیزی بوکانن ، مری جین واتسون ، ادوار کالن
۶. شخصیت رازدار : تعیین این شخصیت کمی سخت تر است چرا که اکثر داستانها چنان روی شخصیت معشوقِ " پروتاگونیست " متمرکز میشوند که عملا روابط سایر شخصیتها از قلم میفتد .
با این حال شخصیت رازدار یکی از عمیقترین روابط را با پروتاگونیست دارد.
افراد رازدار معمولا بهترین دوستان هستند اما همچنان نقشی مناسبی را به عنوان معلم و حتی معشوق هم ایفا میکنند .
قهرمان داستان رازهایش را با او در میان میگذارد . درست همان زمانی که درمورد گفتن رازهایش به هیچ کس دیگری اعتماد نمیکند .البته میتواند علت آن باشد که احساس میکند انتخاب دیگری ندارد ( همچون هانیبال لکتر )
شخصیت رازدارهای معروف : هوراسیو ،فریر لارنس ،آلفرد پنی ورث ، خانم لاوت ، جیکوب بلک ، دامبلدور
۷ . شخیصت متضاد : شخصیت متضاد ، به طور اساسی ارزشهایش با پروتاگونیست در تضاد است . این تفاوخ ویژگیهای پروتاگونیست را برجسته تر کرده و تصویر بهتری از او ارائه میدهد .
اگر چه قهرمان و " متضاد " رابطهی آنتاگونیستی دارند ، " متضاد " معمولا آنتاگونیست اصلی نیست . گاهی ممکن است این دو شخصیت در ابتدا دشمن اما در نهایت با پذیرش تضادشان به رابطهی دوستی نیز برسند .
رابطهی دقیق " متضاد " و پروتاگونیست با میزان تفاوتشان بستگی دارد .
برای مثال ممکن است پروتاگونیست درونگرا و و در عوض " متضاد " برونگرا باشد که باز هم در این صورت مانعی چدان بزرگ برای ارتباط دوستیشان وجود ندارد . اما اگر پروتاگونیست فداکار و " متضاد " خودخواه باشد احتمالا این دو به مشکلی جدی برمیخورند .
شخصیت متضادهای معروف : دراکو مالفوی ، افی ترینکت ، لیدیا بنت ، جورج و لنی ، کرک و اسپاک
ادامه دارد . . .