کتاب «فکر و خیال زیادی ممنوع» درباره راه هایی است که بیش فکری را بشناسیم و تا حد ممکن آن را متوقف کنیم.
این کتاب را در حدود یک سال خواندم زیرا خلاصه اش را کم کم جایی منتشر می کردم. برای همین زیاد از مطالب آن را به یاد نمی آورم. ولی مهمترین چیزی که از آن یاد گرفتم این بود که تصمیم بگیرم. در سفری، نویسنده کتاب به همراه همسرش، وقت اضافه دارند. آنها زیر باران دودل می مانند؛ زیرا به این فکر می کنند که ممکن است رستوران یا کافه های آن طرف خیابان خوب نباشند. برای همین تصمیمی نمی گیرند. او می گوید تصمیم گرفتن بهتر بود حداقل می فهمیدیم فلان رستوران خوب نیست!
آخرین نکته جالبی که از کتاب خواندم این بود که نویسنده کتاب به فروشگاه می رود. لیست خرید نوشته است ولی به خاطر علاقه به گل ها، به سمت غرفه گل ها می رود و گل بر می دارد. بعد از مدتی گل ها را سرجایشان در فروشگاه می گذارد. تا رسیدن به خانه به این فکر می کند که آیا گل ها را باید می خریده است؟ وقتی به پیشخوان خالی آشپزخانه نگاه می کند می بیند؛ بد نبود اگر گل ها را می خرید. به علاوه می بیند که سالاد مخلوط که در لیست خرید بوده است را فراموش کرده که بخرد. بعدا او تصمیم می گیرد فقط زمان هایی که گیاهان خانه گل نداده ا ند و گل های فروشگاه خوب است، گل بخرد. این جوری هم لذت کوچک و ارزانی به خودش هدیه داده است و از بیش فکری جلوگیری کرده است.
کتاب بسیار آموزنده ای بود. گرچه خیلی از مطالب، داستان های زندگی نویسنده بودند که به فهم و آمادگی ما کمک می کرد. واقعا راه حل های آسانی ارائه می داد.
امیدورام از خواندن کتاب لذت ببرید و کمترین مقدار بیش فکری را داشته باشید!
فکر و خیال زیادی ممنوع: راه و رسم تصمیم گیری آسان، ان بوگل، مترجم: مهناز ترابی مقدم، نشر مون، چاپ اول، 1400ش.
