برای آنکه داستان از جذابیت و پویای برخوردار باشد نیاز است بنا به آنچه دارسی بولز در کتاب هنر داستان نویسی به آن اشاره می کند چیزی در معرض خطر باشد، چیزی ارزشمندی به دست بیاید یا از دست برود، وی نام چنین چیزی را کشمکش می گذارد.
انسن دیبل درباره ی کشمکش می نویسد : کشمکش اتفاق خاصی است، دو نیروی قدرتمند باهم برخورد می کنند و یکی از آن ها بر دیگری پیروز می شود؛ یا نیروی خیر یا نیروی شر. این نیروی مخالف یا می تواند در بیرون شخصیت اصلی داستان باشد یا در خود شخصیت داستان. در حالت اول این تقابل می تواند ترس و نیاز یک فرد به انجام کاری به صورت همزمان باشد.
مطلب مشابه: چگونه احساسات قهرمان داستان را در داستان برانگیزیم؟
اصلی که شاید بیشتر نویسنده های خام بدان آگاه نیستند هم سنگ بودن قدرت دو طرف کشمکش است چرا که این آن چیزیست که به جلو رفتن و جذاب کردن نوشته می انجامد.
اگر شخصیت اصلی داستان از ابتدای داستان معلوم باشد که محکوم به باخت است و یا یک پیروز به تمام معناست در این صورت هیچ جذابیتی برای خواننده وجود نخواهد داشت.
پررنگ کردن طرف های کشمکش باید به صورت کاملا آگاهانه انجام شود. به عنوان مثال کمی قوی تر نشان دادن نیروی مقابل شخصیت اصلی برای ایجاد حس تعلیق و جذاب کردن داستان ممکن است کارآمد به شمار آید ولی باید توجه داشت که این برتری به یک طرفه شدن و یا غیر واقعی شدن نوشته تان نیانجامد.