ویرگول
ورودثبت نام
Doyouknowjvdmousavi
Doyouknowjvdmousavi
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

الطوریخم گوگل

شاید فکر کنید که اشتباه تایپی شکل گرفته و نویسنده انقد مات موضوع بوده که یادش رفته حتی برگرده نگاه کنه عنوان و چی نوشته؟!!! اما بد به دلتون راه ندید چون این منم:

خیلی دوست دارم در مورد الگوریتم های گوگل،همینجوری طبق معمولی که همه صحبت میکنند،صحبت کنم.
اما این با ایده و افکار من جور در نمیاد، پس اگه دنبال یه آموزش معمولی هستی بهت پیشنهاد میکنم واقعا بیخیال این مقاله بشی و بری یه چندتا آکادمی اونورتر، پای صحبت اساتید واقعا خبره ای که مطمئنم تو کارشون فوق العادن بشینی تا بتونی هم وقت خودتو ذخیره کنی، هم به اون چیزی که میخوای سریعتر برسی، و شایدم دیگه تو دلت به من فحش ندی.

این منم،اسمم الگوریتم گوگل
این منم،اسمم الگوریتم گوگل

شاید براتون سوال پیش اومده باشه، که این عکس چه ربطی به الگوریتم گوگل داره و اون کیه؟
اون منم...اسمم الگوریتم گوگل، که مثل شما میتونم مدتها از وقتمو برای دیدن یه غروب زیبا بزارم.

خب برگردید سر صحبت خودم، میخام بدونید که این یک داستان نیست، و فقط چیزی که تصور شده است به صورت متن اما بر اساس اتفاقات واقعی، به روی قلم در آمده است.

1.تغییر

نمیدونم وقتی این کلمه به ذهنتون خطور میکنه اولین چیزی که به ذهنتون میاد چیه؟
اما اینو مطمئنم که شامل، الگوریتم های گوگل نمیشه چون به طور معمول که هر آدمی با این موضوع دست و پنجه نرم نمی کنه، این کاملا بستگی به محیط اطراف خودتون داره و محیط اطراف منم: یه میز با یه لبتاب، اگه درست تر نگاه کنم، یه تختم این اطراف هست.

یادمه یه خرگوش رو دیدم که دنبال یه گربه کرده بود، منم نمیدونستم دارم چی میبینم ولی چیزی که دیدم برام حاکی از یه پیام بود، شاید شما نپرسید چه پیامی چون اخه کلا بعید میدونم کسی تا اینجای کار، پای تشعشعات مغز من نشسته باشه، تازه اگه تششعشعات رو هم درست نوشته باشم؛ پس خودم بدون سوال شما پیامی که از اون رخداد دیدمو میگم: تینگز چنج
شاید باورتون نشه ولی واقعا این پیام به صورت انگلیسی خودشو به من محاوره کرد، به این معنی که
(همه چیز تغییر میکنه).

و از نگاه من، من؟!!! تو کی هستی؟!!! اوووووووووم! بگذریم، به حرفام توجه کن
از نگاه من، ساختار گوگل یه خرگوش که هرروز دنبال یه گربه میکنه، اما این میتونه روند عادیه این طبیعت باشه، چیزی که مهمه و میخام براتون روشن کنم اینه که، اگه تو باغ وحش فعالیت میکنید حتی منتظر این باشید که این خرگوش یه روزی دنبال، انواع شیرها از جمله: سلطان، یوز، ببر، بز، بز؟!!!!
آررره بز، گفتم که تینگز چنج؛ اصلا فکر نکنید که ممکنه فقط شیر، شیر باشه.

اینجا همه چیز از نگاه یه خرگوش، دنبال میشه.

امیدوارم متوجه منظورم شده باشید، چون از اینجا به بعد قرار وارد بطن ماجرا بشیم.

2.اعتماد

فکر میکنی این کلمه به همین سادگیاس، من که میگم نه، اصلا چرا بحثشو پیش کشیدم.
من اینطور فکر میکنم که بزرگترین امپراطوریا و بزرگترین نقشه های جهان،خارق العاده ترین عشق ها،
عمیق ترین رابطه ها، پررنگ ترین شراکت ها، اساس تاسیس اولین ها و همه و همه، بر پایه این یک کلمه
به وجود اومده، و به نظر شما چه چیزی باعث فروپاشی میشه، ولی وجدانن از حق نگذریم فروپاشی کلمه قشنگیه اصلا آدم دوست داره هی بگه : فروپاشی فروپاشی فروپاشی

این دوروبر آدمیو میشناختم که به نظر من مرد باحال و خونواده دوستی بود، اخه هربار باهاش صحبت میکردی اصلا امکان نداشت، برا یک ثانیم که شده لبخند نزنی، درست مثه خودم بود اخه من خیلی آدم باحالیم و یه کمم از خودم زیادی از حد تعریف میکنم.

اما چرا اصلا دارم هی از این لونه به اون لونه میبرمت و وارد لوپای کوچیکی از زمان میکنمت؟!!!
اگه دقت کرده باشی، انگار دارم سرکارت میزارم تا فقط سرگرمت کنم، تا توام بدون شکایت مطلبمو بخونی و تهش بگی چقد کووول، در واقع حقیقت همینه که خودت فهمیدی البته شایدم من بهت فهموندم، اما واقعا دارم سرکارت میزارم چون نرخ بیکاری ما جوونا واقعا بالا رفته مثلا همین داداش من، الان بیکار

اعتماد... آره همین یه کلمس که باعث فروپاشی همه اون چیزایی که تعریف کردم میشه.
اعتماد تنها کلمه ایه که کلمه ی دیگه ای، به جز خودش نمیتونه نابودش کنه.

این دوروبر آدمیو میشناختم که به نظر من مرد باحال و خونواده دوستی بود، اخه هربار باهاش صحبت میکردی اصلا امکان نداشت، برا یک ثانیم که شده لبخند نزنی...شنیدم ازدواج کرده و بعدها حتی شنیدم که الان دوتا بچه داره، حتما شمام مثه من الان دارید به زندگی قشنگش فکر میکنید که چقدر رمانتیکه،بتونی با اونی که میخای زندگی کنی.

به نظر شما چه چیزی باعث فروپاشی همه اینا میشه(البته اگه از این بگذریم که فروپاشی چقدر کلمه باحالیه)؟

یادمه تو مثالهام: اساس تاسیس اولین ها رو هم گفتم تا برسم به اینجا که از یه آقای نسبتا موفقی که تو سن وسال خودش، پول خوبی تو جیب زده بود بگم: شنیدم که تصمیم گرفته بوده تا با یکی از رفیقاش که بیشترین اعتمادو بهش داره، یه شرکتی تو زمینه فعالیت خودشون تاسیس کنن، و اینکارم میکنن.

اما وقتی خبردار شدم برشکست شدن تعجب نکردم، چون اونا خیلی به هم اعتماد داشتن تا جایی که برا تصمیم گرفتنشون حتی تو مسائل مهم، به خودشون زحمت نمیدادن تا جفتشون باهم یه مشورتی انجام بدن.
به نظرتون به هم چی میگفتن: نه بابا داداش این حرفا چیه؟ حرف تو حرف منه، آره اوکیه حاجی.

تا بعدها که با رفیقم صحبت کردم، فقط از یه کلمه برام گفت: اعتماد

کسب و کار گوگل بر اساس همین یه کلمه ساخته شده و اگه بخوای به جای ثابت کردن خودت با فعالیت درست حسابی، یه روش هایی و انتخاب کنی که با این کلمه بازی کنی بدجوری ضربه میخوری رفیق>

اساس تشکیل این الگوریتما همینه، چون بعدها شنیدم که اون آدم باحال و خونواده دوست با دوتا بچه تنها مونده، و حتی زنش فرصت نداده که به صورت قانونی از هم طلاق بگیرن، آخه بنده خدا تو همین حین یه اساس اعتمااد تازه میسازه بین خودش و یه آقای دیگه.

گوگلداستانسئوتصوراترمان
وقتایی که مینویسم، بهم خیره نشو، نمیخام عاشقم بشی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید