چیزی که باعث می شود ما دیگران را دوست نداشته باشیم، نداشتن حق انتخاب است.
کسی که مجبور است ماشین ارزان و مدل پایین سوار شود، این آمادگی را دارد تا از کسانی که ماشین مدل بالا و مجهز دارند بدش بیاید.
کسی که نمی تواند لباس هایی را که دوست دارد بپوشد، از اینکه می بیند دیگران این امکان را دارند عصبانی می شود.
از آنجا که ما ناخودآگاه به دنبال به دست آوردن تعادل هستیم، هر جا که در کفه ی پائین تر قرار گرفتیم نیاز داریم وزنه ای دیگر به خودمان اضافه کنیم.
“پول خوشبختی نمیاره
کسی از درون زندگی دیگران خبر نداره
از کجا معلوم که آنها واقعا خوشبخت باشند
آنها دزد و گناهکار هستند …”
اگر کسی سبک لباس هایش را با اراده و سلیقه ی خود انتخاب کند،
یا ترجیح دهد اتومبیل معمولی سوار شود و سرمایه اش را بیشتر برای مسافرت خرج کند،
دیدن دیگرانی که آن موقعیت ها را دارند عصبانی و ناراحتش نکرده، به او احساس شکست نمی دهد.
کسی که با دیدن داشته های دیگران دچار احساس خشم و نفرت می شود،