اگر برایم خرج کند بیشتر قدرم را می داند
و اگر خرج نکند برایش بی ارزش می شوم.
این باور محکمی است که در روابط میان مرد و زن وجود دارد و به سختی می توان آن را قبول نداشت. ولی لازم است کمی در مورد آن دقیق شویم تا ببینیم ریشه های این باور کجاست و چرا تا این حد از آزمون ها سربلند بیرون آمده است؟
برای نمونه آداب و رسوم ازدواج را تمام و کمال اجرا کرده، از همسر و خانواده اش انتظار دارند خریدها را مطابق با سنت های قدیمی انجام دهند.
این زنان بسیار دلسوز بوده، زمان کمی را به فکر کردن در مورد خود می گذرانند.
و حقیقت این است که بسیاری از زن های گروه دوم پس از سال ها زندگی دچار احساس شکست و بی ارزشی شده، تنها با ویژگی هایی نظیر همسر فداکار و مادر باگذشت برای خود ارزش و اعتبار به دست می آورند. اعتباری که کمک چندانی به بالا رفتن عزت نفس آنها نمی کند.
زنانی که از مرد خود انتظار دارند برایشان خرج کند، افرادی هستند که در مورد خود جدی هستند. به خواسته های خود اهمیت می دهند و بدون توجه به شرایط در برابر آنها کوتاه نمی آیند.
این گروه از افراد نه تنها در مورد مسائل مالی، بلکه در همه ی زمینه ها به خود اهمیت می دهند. آن ها تحت هر شرایطی از همسر و اطرافیان انتظار توجه و احترام دارند. این که خواسته های مادی زن در اولویت باشد هم یکی از مصادیق مورد توجه و احترام بودن است.
در مقابل زنانی که در مسائل مالی گذشت زیادی دارند، عموما در همه ی زمینه های زندگی به این شکل رفتار می کنند و در برابر بی احترامی و تحقیر هم نرمش زیادی از خود نشان می دهند.
در حقیقت آنچه که باعث می شود زنان گروه اول از زندگی راضی تر باشند، ارزش و احترامی است که برای خود قائل هستند و به این ترتیب دیگران را هم وادار می کنند با آنها به غیر از این رفتار نکنند.
در عین حال اگر بخواهیم ورای فرهنگ به این مساله نگاه کنیم، در دنیای مدرن این رفتار،
یعنی تامین خواسته های مادی زن از سوی مرد،
بدون انعطاف،
به عنوان وظیفه
و بدون توجه به موقعیت،
رفتاری خام، خودخواهانه و خلاف پیمان عاشقانه ی مرد و زن است.
مرد و زن هنگامی که با هم وارد رابطه ای عاشقانه می شوند، پیمان می بندند که در همه حال یار و همراه یکدیگر بوده، به یکدیگر عشق و آرامش و لذت را هدیه دهند.
این دیدگاه در حال حاضر با افت شدید وضعیت اقتصادی جامعه، ضرر زیادی را متوجه مردان کرده، مخالفان زیادی به ویژه در میان مردان دارد.
در عین حال کمتر به ریشه های سیستمی آن توجه شده، عامل اصلی این جریان ویژگی های افراد و تربیت خانواده ها در نظر گرفته می شوند. در صورتی که راه حل از بین رفتن بسیاری از مشکلات در رابطه ی مرد و زن “ایجاد برابری قانونی“ است.
چرا که تبعیض و نگاه نابرابر به دو جنس از یک گونه باعث شده انسانی که این همه برای احساس رضایت و خوشبختی می دود، دراین گوشه ی زمین نتواند چیزی به نام عشق زمینی و آرامش عمیق آن را تجربه کند. به این دلیل که هر دو طرف، مرد و زن، با شرایط تهدید آمیز رابطه را شروع می کنند.
لینک ویدئو: