در مشاوره با زوج ها یکسری مسایل خیلی تکرار می شود.
چرا مادرت با من اینطور برخورد کرد.
چرا برای تولدم این کاررا نکردید؟
چرا رفتار پدرت با من مثل رفتار پدر من با تو نیست.
در یک کلام:
این که چرا خانواده های مختلف شبیه هم نیستند پاسخی طولانی دارد. ولی به نظر نمی رسد دانستن دلیل آن بتواند تحمل ما را بیشتر کند.
وقتی محبت کردن دقیقا به همان شکلی درست است که در خانواده ی ما بود.
شیوه ی احترام گذاشتن، مهمانی رفتن و جشن گرفتن فقط همان است که در خانه ی پدری من انجام می شد.
و من فقط آبگوشتی که مادرم می پزد را دوست دارم، دست پخت فقط دست پخت مادر من…
یعنی ندیدن دیگران، تجربه نداشتن و بالغ نبودن.
ما قرار نیست تا ابد کودک بمانیم. باید در مرحله ای از زندگی از خانه خارج شویم و با افرادی غیر از خانواده مان زندگی کنیم، پیش از اینکه با شخصی دیگر پیمان ببندیم.
برای کار یا دانشگاه از شهر و استان محل زندگی خارج شویم، داشتن هم اتاقی و همخانه را تجربه کنیم و با نژادهای مختلف ازنزدیک آشنا شویم.
ببینیم که روابط اعضا با هم، شیوه ی پذیرایی از مهمان و در کل قوانین درون خانواده ها در جاهای مختلف چقدر متفاوت است.
هر انسانی در طی مراحل رشد باید پیش از ازدواج و تشکیل خانواده، از خانه ی پدری خارج شده، دنیای خود را بزرگ تر کند. در این صورت خیلی آسان تر با تفاوت های همسر و خانواده ی او کنار می آید،