ارمیا
ارمیا
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی دو کتاب بسیار بد!

بچه بودم حدودای شونزده و هفده که تو کتابخونه خونمون یه کتابی بود به نام بامداد خمار ،یک رمان به که من یواشکی خانواده اون رو میخوندم ،همون موقع هم اون کتاب سر و صدایی بپا کرده بود و جزو اولین رمانهایی بود که صحنه های جنسی رو یکم واضح توش آورده بود( شاید بعد از انقلاب از اولینها بوده)

الغرض من اون رمان رو خوندم و تاثیر بسیار بدی روم گذاشت ،از جمله رمانهایی بود که فضای ایران رو هم تا حدودی سیاه و یا خاکستری نشون میداد و البته پایان بسیار بچه گانه و تا حدودی خاله زنکانه آن که نشان دهنده خلاقیت! نویسنده بود.

کتابی که شاید اگر الان دست میگرفتم از مقدمه آن گذر نمیکردم و عطاش رو به لقاش میبخشیدم.


کتاب دوم کتاب کیمیا خاتون اثری فمینیستی درباره زندگی مولانا یا به گفته نويسنده زندگی مولانا از اندرونی منزلش به چاپ رسیده است. کتابی که گویی خود نویسنده شخصا یک جاسوس 24 ساعته در منزل مولوی استخدام کرده تا روابط خانوادگی شمس و مولوی و دخترش کیمیا خاتون رو لحظه به لحظه برایش کزارش کنند تا حدی که حتی صحنه هایی را به نگارش دراورده که خود شمس و مولانا و حتی کیمیا خاتون از آن بیخبر ماندند و حتی پس از مرگشان هم کسی آنها را مطلع نکرده است.

اینکه چرا این کتابها به سادگی چاپ میشوند البته برای آزادی بیان است اصولا آزادیهای بیانی که تمدن و مردان سرزمین را هدف بگیرند مصداق بارز آزادی هستند و هیچ ان قلتی هم بهشان وارد نیست.

کتابکیمیا خاتونزندگی مولانانویسنده
ای خواجه برو به هر چه داری || یاری بخر و به هیچ مفروش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید