فائزه نادری·۲۰ روز پیشپراید مادرشوهر، پژو پارس پدرشوهرپراید از مترو بهتر بود؛ لااقل دستگیره داشت تا هروقت گرمت شد شیشه را بکشی پایین.
فائزه نادری·۲۱ روز پیشبابای من یک پژو استچند روز پیش زیر پل سیدخندان یک پژو تاکسی زردرنگ دیدم و گریه کردم.
فائزه نادری·۲ سال پیشاعتراضات ضدصهیونیستی دانشجویان آمریکادلم نمیخواست سیاسی بنویسم اما چه باید کرد؟ نمیتوانم دست روی دست بگذارم و مثل همیشه چایم را بخورم و رقص برگها را تماشا کنم.
فائزه نادری·۲ سال پیشچطور میتوانم خودم را کور کنم؟وقتی کارگری با بوی تیز از عرق میدود سمت من، اسلحهاش را درمیاورد، روی شقیقهام میگذارد و میگوید ببین.
فائزه نادری·۲ سال پیشاندازهی یک چایِ کوتاهمیدانی آدمها کی به بلوغ میرسند؟ وقتی که برای یک چای خوردن ساده دور تمام اداها را خط بکشند.