به روش تحلیل بنیادی، تحلیل ریشهای، تحلیل پایهای، تحلیل اساسی و تحلیل فاندامنتال هم گفته میشود. در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن تصمیمگیری به سرمایهگذاری میکند.
در عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام شرکت، سه دسته عوامل (عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی شرکت) را برشمردیم.
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذار بعد از بررسی و تحلیل عوامل سه گانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاحاً ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش واقعی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند. بعد از این تحلیل سه حالت برای سهام یک شرکت رخ میدهد.
1. اگر از دید سرمایهگذار ارزش واقعی سهم از قیمت فعلی سهم بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری داشته و گزینه مناسبی برای خرید به حساب میآید.
2. اگر از دید سرمایهگذار ارزش واقعی سهم از قیمت فعلی سهم کمتر باشد، اصطلاحاً آن سهم گران است و نه تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است که آن را بفروشد.
3. اگر از دید سرمایهگذار ارزش واقعی سهم برابر قیمت فعلی سهم باشد، اصطلاحاً آن سهم منصفانه است و خرید یا فروش آن سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
به عنوان مثال سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر با قیمت 250 تومان خرید و فروش میشود. سرمایهگذار با استفاده از تحلیل بنیادی، ارزش سهام شرک الف را محاسبه کرده و به این نتیجه میرسد که هر سهم این شرکت حداقل 300 تومان ارزش دارد. طبیعتاً در این حالت سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت الف اقدام میکند. چون از دید این سرمایهگذار، قیمت فعلی سهام این شرکت در بورس در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل 50 تومان ارزانتر است.
حال اگر در همین مثال سرمایهگذار بعد از تحلیل قیمت سهام شرکت الف با روش بنیادی به این نتیجه برسد که سهام این شرکت بیشتر از 200 تومان ارزش ندارد، نه تنها از خرید سهام شرکت الف خودداری میکند، بلکه اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، نسبت به فروش آن اقدام میکند.
همچنین اگر در همین مثال سرمایهگذار بعد از تحلیل قیمت سهام شرکت الف با روش بنیادی به این نتیجه برسد که سهام این شرکت حدود 250 تومان ارزش دارد و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت در بازار وجود ندارد، در این حالت خرید یا فروش این سهام، هیچگونه سودی نصیب سرمایهگذار نمیکند. چون این سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود.
حال سوال این است که اگر میتوان ارزش واقعی سهام یک شرکت را با روش تحلیل بنیادی بدست آورد، چطور سهام این شرکت با قیمتی بیشتر یا کمتر از ارزش واقعی خود معامله میشود و زمینه کسب سود یا زیان رو برای برخی از سرمایهگذاران فراهم میکند؟
در پاسخ باید گفت که اولاً عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها دائماً در حال تغییر هستند، بنابراین ارزش واقعی سهام شرکتها هم به صورت مستمر در حال تغییر است و در این میان سرمایهگذارانی موفقتر هستند که سریعتر از دیگران تبعات ناشی از تغییرات عوامل موثر بر قیمت سهام را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.
به عنوان مثال فرض کنید شرکت الف بودجه سال آینده خود را منتشر و پیشبینی کرده است که سود سال آینده شرکت در مقایسه با سال جاری پنجاه درصد افزایش پیدا خواهد کرد. طبیعتاً در این شرایط سرمایهگذارانی که بتوانند اثرات این پیشبینی را بر قیمت سهام شرکت الف و اختلاف بین ارزش واقعی و قیمت فعلی سهم در بورس را زودتر از بقیه افراد تحلیل و محاسبه کنند، موفقتر هستند.
ثانیاً تحلیل بنیادی و محاسبه ارزش واقعی سهم بر اساس آن امری نسبی و تا حد زیادی به نوع تحلیل سرمایهگذاران وابسته است. فرض کنید شرکت الف اعلام میکند میزان فروش این شرکت در سال جاری سی درصد افزایش خواهد داشت. در این حالت برخی از سرمایهگذاران تصور کنند که افزایش فروش شرکت منجر به افزایش سودآوری و در نتیجه رشد قیمت سهام شرکت میشود؛ در حالی که به اعتقاد گروه دیگری از سرمایهگذاران افزایش سی درصدی فروش شرکت منجر به افزایش پنجاه درصدی هزینههای شرکت میشود و نه تنها منجر به سودآوری شرکت نشده، بلکه سودآوری شرکت را کاهش خواهد داد.
طبیعتاً در این حال سرمایهگذاران گروه اول، اقدام به خرید سهام و سرمایهگذاران گروه دوم اقدام به فروش سهام میکنند.