ویرگول
ورودثبت نام
فروزان زیبائی
فروزان زیبائی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

تصویر امن 25 سالگی

عکس را چند سال پیش گرفته‌ام. از خانه‌ای که سال‌ها است خانه ما نیست.
عکس را چند سال پیش گرفته‌ام. از خانه‌ای که سال‌ها است خانه ما نیست.

همه ما خانه را با یادگارهایش به یاد می‌آوریم. اما اگر خانه‌تان را چند بار عوض کرده باشید چه؟ اگر هر چند سال یک بار رخت‌هایتان رو طناب جدیدی پهن کنید و آخر سر هم چند سال دور از خانه زندگی کنید، خانه معنایش تغییر می‌کند.

من خانه را با ناهار خوردن روی سفره قلمکار به یاد می‌آورم. پلوماش یا قرمه سبزی و ماست توی کاسه بشقاب چینی گل قرمز. امن‌ترین تصویر که در طول بیست و پنج سال زندگی من در شش خانه و شش سال خوابگاهی بودن و سه شهر هیچ وقت تغییر نکرده است.

اما داستان این متن از آن‌جا شروع می‌شود که من خانه را با دیوارهایش تصور کردم و در ورودی. ساختمان آجری با دری یک تکه فلز. درست مثل همین عکس. جایی که لمس دیوارها، خیسی پا در میان حیاط تازه آب‌پاشی شده و رنگ بنفش توت میان انگشتان واقعی باشد.

خانه همان‌جایی است که وقت کودکی، سر ظهر یا دم غروب(وقتی بازی در کوچه ممنوع می‌شود) آدم سرش را از میان در دزدکی بیرون می‌برد که ببیند کدام یکی از همبازی‌هایش قانون را شکسته و وسط کوچه تنهایی دوچرخه سواری می‌کند. این در همانی است که موقع برگشت از مدرسه زنگش را آنقدر ممتد فشار می‌دهی که خواب از سر کل محله بپرد و مادر با داد و بیداد و دست آخر با لبخند در را باز کند.

خانه تصویر امنی است که من در اول ۲۵ سالگی به آن نیاز دارم. حیاطی فرش شده با توت که بالاسرش نوشته لوازم آرایشی قاصدک

خانهکودکیامنیت
نوشتن شاید تنها راه نجاتمون باشه و ندونیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید