گلناز توکلی بهروز
خواندن ۱ دقیقه·۵ روز پیش

خانه ای که روشن مانده…

تو را سال‌ها پیش

در خوابِ گندم‌زاران دیده بودم،

با چشمانی که دریا را

به زانو در می‌آورد.

می‌آمدی…

نه از کوچه، نه از خیابان،

از دلِ دعاهایی

که هر شب بی‌آن‌که بدانم،

نام تو را زیر لب می‌گفتند.

و حالا که رسیده‌ای

نه چون غریبه‌ای

که پیدایش کرده‌ام،

که چون خودم،

که گم‌ات کرده بودم…

می‌فهمم:

عشق، بازگشت نیست،

نه آغاز و نه پایان—

عشق، خانه‌ای‌ست

که همیشه روشن مانده

برای روزی که

تو در بزنی.

گلناز توکلی بهروز روانشناس، شاعر و مترجم است. وی ترانه نویسی را نزد دکتر افشین یداللهی آموخت، کتاب شعر خود را سال ۹۷ به چاپ رساند و با تسلط بر زبان های انگلیسی عربی و ایتالیایی به ترجمه هم پرداخته است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید