گلناز توکلی بهروز·۴ ماه پیشدوباره عاشق شدنچه آوردیکه در سرزمینی سوخته از اعتماد،در دلی که سالهافقط صدای فرو ریختن خودش را شنیده بود،جایی برای کاشتن نامت پیدا شد؟چه کردی،که لحن صدای…
گلناز توکلی بهروز·۴ ماه پیشمیان دو احتمالنه تو رفتی،نه من ماندم.ما،در سکوتی کشدار و بیرحم،میان دو احتمالبه فراموشی افتادیم.تو را هرگز نداشتم،اما از تو عبور نکردم.و زمان، با همه ت…
گلناز توکلی بهروز·۴ ماه پیشفصل بی بارانتو هنوز تمام نشدهای.فقط فصلی بیباران را میگذرانی،مثل شهری خشکیدهکه در اعماق خاکشبذرهای نمزده خوابیدهاند.کمبود، آب نیست.کمبود، زمان نیس…
گلناز توکلی بهروز·۵ ماه پیشنام تازه زندگیبه هیچکسدل نسپردم از این عالمِ بیقرار،مگر تو.نه از سرِ امیدنه به تمنّای نجات،بلکه…چون دل بیتواز تپیدن هممیهراسید.اگر تو همرو برگردانی،ن…
گلناز توکلی بهروز·۸ ماه پیشچهارپایهبا عطش توآب نوشیدمو نفهمیدمزهر بود.دلتنگت شدم بیصدا،که حتی دردشرم کرداز حضورشتو را نه مثل آدمها،تو را مثل خوابِ نیمهشبدوست داشتم—که وقتی…
گلناز توکلی بهروز·۸ ماه پیشقبرستان دلدوستت داشتمنه از سرِ میل،نه برای داشتن،دوستت داشتمچون هرچه جز تو بودکم بود.نامت رازیر زبانم نگه میداشتممثل دعایی ممنوعکه هر شبخدا را از خ…
گلناز توکلی بهروز·۸ ماه پیشبی گلولهاگر میخواهی بروی—برو.اما نه آرام، نه مودب.نه با لبخندهای بیجان و کلمههای قلابی.ویرانم کن.مثل فاتحی که میداندهیچکس بعد از اواز این سرزم…
گلناز توکلی بهروز·۸ ماه پیشبلد شده ام…نخواستمت که بمانینپرسیدم «دوستم داری؟»نه برای غرور،برای اینکه بلد شدهام:عشق، گاهیسکوتیست که از دور میتابدو دلی که بدون لمس،داغ میشود.من…
گلناز توکلی بهروز·۸ ماه پیشچهل و یکسالامروز، جهان چهلویک سال است کهمهربان تر شده،از روزی که تو رادر آغوش گرفت.و من، زنی بیسپر،که از تو آموختمعشق،گاهی پناه استگاهی آتشو گاهی……
گلناز توکلی بهروز·۸ ماه پیشصاحب درددیگر برایت نمینویسم،نمیگویم دلتنگم،نمیپرسم چرا نماندی…فقط گاهیمینشینم روبهروی دیوار،و فکر میکنمشاید اگر دیوار بودیمهربانتر بودی.من ر…