حسین رضا بیانوندی
حسین رضا بیانوندی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

شاید قرنی دیگر...

و این آخرین کلماتی است که در این قرن در کنار هم می‌چینم تا متنی بلند را شاید برای آیندگان به یادگار بگذارم.
به نام او که لطف‌اش همیشگی و جاودانه است.
اکنون در سن ١٩ سالگی به سر می‌برم و ممکن است شما سال‌ها بعد این متن را بخوانید و من در قید حیات نباشم.
هم‌اکنون در حال گذراندن آخرین ساعات قرن ١٣ شمسی هستیم و اینجا ایران است.
این لحظات آخری که همه در حال گذاشتن آخرین عکس و یا استوری قرن خود در اینستاگرام هستند، من تصمیم گرفتم که کمی از حال و اوضاع را به صورت متن با همه‌ی شما خوانندگان، به اشتراک بگذارم.
یک سال دیگه از عمر من و تمام افراد زنده‌ی جهان گذشت
همه‌ی ما ویروس منحوسی رو تجربه کردیم به اسم کرونا که اوایل خیلی ترسناک بود ولی الان هیچ کسی کَکِش هم نمی‌گزد. خیلی‌ها توسط این ویروس داغدار شدند و خیلی‌ها هم از کار و زندگی افتادند و چه بسیار افرادی که کسب و کار راه انداختند و زندگی‌شان رونق گرفت.
نمیخوام بدی‌های زمان خودمو بگم
پس میریم سراغ خوبی‌ها
من توی زمانی زندگی میکنم که تک فرزندی داره رواج پیدا میکنه اما ما هنوز میتونیم کسایی رو ببینیم که عمو و خاله گ دایی و عمه دارن.
من توی زمانی زندگی میکنم که محبت کردن داره کم میشه اما هنوز هستن کسانی که بدون توقع به هم‌نوع‌های خودشون محبت می‌کنن.
من توی زمانی زندگی میکنم که نمیشه به کسی اعتماد کرد اما هنوز هم افراد مورد اعتماد رو میشه پیدا کرد.
من توی زمانی زندگی میکنم که جنگل‌ها دارن نابود می‌شن، یخ‌های قطبی دارن آب می‌شن و آلودگی هوا داره روز به روز بیشتر میشه و کم آبی داره آروم آروم کشور‌های مختلف رو درگیر میکنه اما هنوز هم میتونم توی خیابون‌هایی که در طول اون ها درخت کاشتن رو قدم بزنم، میتونم تصاویر آب شدن یخ‌ها رو ببینم، توی جنگل‌ها قدم بزنم و آب بخورم.
من توی زمانی زندگی می‌کنم که به آرزوی کودکی‌م یعنی درس خوندن توی خونه رسیدم و تجربه‌ش کردم.
من توی زمانی زندگی می‌کنم که هنوز میشه امید داشت که آینده رو درست کرد و خیلی از اتفاقات بدی که بالا ازشون اسم بردم رخ ندن، پس امید دارم....

من امید دارم به فردایی روشن چرا که دارم نوجوان‌ها و جوان‌هایی رو میبینم که دغدغه دارن.
من امید دارم به این سخن شاملو که می‌گفت:
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم...

من امید دارم.
و این هم از آخرین متن این قرن
بریم برای شروع قرنی جدید.

سالتون پر از زیبایی‌های روز افزون
پر از نگاه محبت آمیز پروردگار
پر از یادگاری‌های زیبا و قشنگ
سرشار از شادی‌های مهر افزون

قرنبهارسال نوزندگیمرگ
به نام ربّ جان/ هُنَرمَند دَر بَند هُنر/ من مسئول نظرات دیگران نیستم، در اینجا و توییتر می‌نویسم و می‌نویسم....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید