داستان را بیوقفه و یکنفس خواندم. جنبههای روانشناختیاش فوقالعاده جذاب و وسوسهبرانگیز است و خواننده را مجبور میکند بی که کتاب را زمین بگذارد تا انتهایش پیش برود.
داستان که تمام شد، با خودم گفتم بیخود نبوده که آلبر کامو، توماس مان، گراهام گرین و بسیاری دیگر از نویسندگان و منتقدان آن را ستودهاند. بله، اثر این نویسندهی آرژانتینی، ستایشبرانگیز و بدجور خواندنیست.
آلبر کامو دربارهاش گفته است: «تلخی و تندی، شور و حرارت آن را میستایم.» به راستی که تلخ و تند و پرشور و حرارت است. نویسنده، دستودلبازانه یک جنون تمامعیار را به تصویر کشیده است.
«فقط یک نفر بود که میتوانست مرا درک کند. ولی او همان زنی است که من او را کشتم.»
| تونل، ارنستو ساباتو، ترجمهی مصطفی مفیدی، انتشارات نیلوفر |