حسین شورگشتی
حسین شورگشتی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

بشمر

یک، دو...

هر کاری یک هدفی داره، حتی هیچ کاری نکردن

سه، چهار...

هر کاری یک اثری هم داره، حتی هیچ کاری نکردن

پنج...

بعضی اثرات یک کار شاید هدف ما نباشند... شش... اما معلول کار ما هستند...

-هفت...

-فکر می‌کنی هدفش همینه؟

-‏نمی‌دونم، اما اگر هم نباشه باز هم باعثش می‌شه...

هشت، نه...

-کاش حداقل همشون مجرد می‌بودن... ده

-‏حس می‌کنم خیلی راحت دارم شرط رو می‌برم:)...

-‏یازده،دوازده

-‏من تسلیم، تو بردی... سیزده

-‏ولی بیا ادامه بدیم ببینیم چی می‌شه!...چهارده

-‏باز خوبه بین ما یکم غیرت دینی هست... پانزده... جای دیگه بود چی می‌شد؟!

-‏برا اونا دیگه عادی شده... شانزده

-‏آمارها که چنین چیزی نمی‌گن... هفده... چشم اگه تنوع طلب شد دیگه سیری نداره...هیجده، نوزده... مسیر تنوع‌طلبی سریع زن‌ها رو کنار می‌زنه...

-‏بیست...

-‏تنوع، انسان‌ها رو می کشونه به سمت چیزهایی که نباید...

-‏بیست و یک

-‏می‌فهمی که منظورم چیه؟!... همجنس و حیوان و عروسک و...

-‏بیست و دو

-‏کاری می‌کنه که دیگه یک رابطه‌ی معمولی رو دوست نداشته باشی...

-‏بیست و سه

-‏تا حالا یک نگاه به آمارهای تجاوز تو کشورهای غربی انداختی؟!

-‏حسین،این‌ها رو بی‌خیال... خانومه برگشت... داره میاد به سمتمون!!

زن، درحالی که یک اسپری فلفل در دست دارد بلند داد می‌زند:

-های، شما دوتا...برا چی دنبالم می‌کنید؟

-باور کنید قصد بدی نداشتیم... ما فقط داشتیم می‌شمردیم!

چهره زن تغییر می‌کند... اینبار با صدای آرام‌تری می‌گوید:

-چی!!!؟

-‏ ما با هم شرط بستیم که حداقل ۴ برابر یک خانم محجبه به خانم‌های کم حجاب نگاه می‌کنن و متلک می‌گن... فقط داشتیم این نگاه‌ها رو می شمردیم،همین...فقط یک شرط بندی بود، حالا می‌شه حجابتونو...

-‏ هی حسین...بیست و چهار...



داستان کوتاهداستانحجابنگاهحجاب و عفاف
طلبه و دانش‌پژوه رشته روانشناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید