نارثیث
نارثیث
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

فردا یا فرداها؟

هر روز صبح با ذوق اشتیاق خاصی بیدار می شد صبحانه مفصلی اماده می کرد حتی با اینکه مستقل شده بود اما اخر هرماه میرفت شهرستان اخه هرماه باید مادرش در اغوش میگرفت بوسه بر دست پدر می نشاند خواهر را لوس می کرد و برمیگشت دیار غربت پایان هر ملاقات به خانواده میگفت فرداهایی دیگر خواهم امد یعنی او امید داشت در ایندگان دور انان را ملاقات کرد اما پس از مرگ مادرش کم به خانه می رفت پدر با او تماس تلفنی برقرار میکرد اما او فقط می گفت فردا شاید بیایم تو هم فردا را روز بعد امروز می بینی؟ نه نه این اشتباه را نکن فردا اینده کوتاهی است که ما ان را نابود خواهیم کرد اما فرداها اینده ای است که خدا برایمان رقم زده بعد از مرگ مادر اینده را کوتاه و رقت انگیز میدید پس شاید او ...

فردادلنوشته
خودمو توی کلمات غرق کردم. دچار بحران وجودی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید