پُستِ پیشین:
آخرین کارنامه به جامانده از مرحوم جهنّممکان، آتشآشیان، هیتلر، مربوط به کلاس چهارم متوسطه وی است:
بنده میخواهم این کارنامه را یک کوچولو مطایبهآمیز و در حد وسعم تحلیل کنم:
انصافاً هیچ تردیدی در تاریخ وجود ندارد که این جانورِ نژادپرست تا روزی که زنده بود، از هیچ سعی و کوششی، دریغ نورزید!
این مرتیکه اگر به هر دینی، اصلاً هم فرق نمیکند چه دینی، حتی ذرّهای قائل بود، دنیا را این جوری به گند نمیکشید!
دیدیم که او زبان یک سری را هرگز نفهمید و برای همین ترجیح داد که با روشهای مختلف و خلّاقانهای آنها را بفرستد سینۀ قبرستان و زبان یک سری را هم خوب فهمید!
باید جغرافیا را خوب بلد باشی تا بتوانی بر بخش زیادی از اروپا چیره شوی و باید تاریخ را خوب بدانی تا بتوانی خودت به بخشی فراموش نشدنی از آن تبدیل شوی!
دیدیم که او تا روزی که زنده بود، در جاهایی که باید کشتهها را میشمرد، ریاضیاش ضعیف میشد ولی در جاهایی که باید سرباز و تسلیحات به میدان میفرستاد، ریاضیاش قوی میشد!
برای این که بتوانی زمین و زمان را به گند بکشی. آن هم گندی که با هیچ مواد شویندهای پاک نشود، باید شیمی را حسابی بلد باشی. به نظر بنده هیتلر حتی لایق نوبل شیمی نیز بوده است و چون این جایزه را به او ندادهاند، حقش را خوردهاند!
او این قدر فیزیک بلد بود که بتواند با قلدری و زورگوییهایش، مرزهای علم و تکنولوژی را در زمان خودش جا به جا کند!
هیتلر اگر کمی هندسه بلد بود، دنیای بهتری را برای خودش و مردم جهان، مهندسی میکرد!
هیتلر اگر در رسم این قدر موفق نبود، چگونه میتوانست رسم و رسوم دیکتاتوری را در حد اعلای خود پیاده کند و الگوی بدون رقیبِ دیکتاتورهای کوچک و بزرگ بعد از خودش شود؟!
هیتلر اگر ورزشکار بود که در سن میانسالی آنجوری، مثل منارجنبان اصفهان، به لقوه نمیافتاد که مجبور شود، دستش را قایم کند. اگر به قدرِ یک دانه خردل از روحیه ورزشکاری و پهلوانی هم برخوردار بود که حاضر نمیشد یک مورچه را بکشد چه برسد به اینکه... !
به نظرم دنیا شانس آورده که هیتلر خیلی روی آواز خواندن پافشاری نکرده است. چون حرف زدن معمولیاش مو بر تن آدم سیخ میکرد، چه برسد به این که بخواهد آواز هم بخواند. با این وجود، میتوان آن بخشِ رضایتخبش آوازخوانی هیتلر را نیز تصدیق کرد. چون او از محدود کسانی بود که توانست ضربالمثل غیرممکنِ آب که سر بالا برود، قورباغه ابوعطا میخواند را ممکن ساخته و در عمل نیز به اثبات برساند!
توجه!
استثناء همیشه وجود دارد. هیچ انسانی را نمیتوان در هیچ قالب خاصی گنجاند. پس مثلاً امکان دارد نمره ریاضی کارنامۀ شما ضعیف باشد ولی در زندگی واقعی، اهل حساب و کتاب باشد و مو را از ماست بیرون بکشید. و یا مثلاً خط نوشتاری شما میتواند خرچنگ قورباغه باشد ولی خط فکریتان، زیبا و روحنواز.
از اینکه نترسیدید به همراهِ دفترچه، یک لولوخورخوره بفرستم تا بخوردتان و اعلام آمادگی کردید، سپاسگزارم!
کرجیهایِ باحال که قصد حضور دارند، بگویند تا قبل از کوچ قطعی از کرج، حداقل دفترچه را در کرج به یک جایی برسانم. البته به فضل خدای عزیز.
آیا شما حاضر هستید؟
چنانچه در هر شهر یا استان، یک نفر به عنوانِ متولّی، همّت بلند داشته و برای چرخاندن و رد و بدل این دفترچه بین همشهریهای ویرگولی و غیرویرگولی، ولی اهل مطالعهاش، اعلام آمادگی کند، به فضل خدای عزیز، یک جلد از این دفترچه را تهیه و به آدرسش ارسال خواهم کرد تا کار تکمیلِ آن را شروع کند.
ادامۀ مسابقه برخط ویرگولی:
حُسن ختام: چند تا از ویراستهایم در «ویراستی»:
اگر میبینید، فیلمها و تصاویر داخل ویراستها، باز نمیشوند، خیلی طبیعی است. چون اینها، نَماگرفت هستند. در صورت تمایل، برای تماشای فیلمها و تصاویر، قدمرنجه کرده، به ویراستی بنده که آدرسش در پروفایلم موجود است، سر بزنید. یا حق.
حرف آخر:
امیدوارم دور از جان شما آن فاقد شعوری که در ویرگول، حضور بنده در ویراستی را با لفظ خودارضایی مسخره کرد، فهمیده باشد که بنده در ویراستی اگر بیشتر از اینجا دستانداز نباشم، کمتر هم نخواهم بود.