در نوشتن، هر چقدر هم که حواسمون رو جمع کنیم بازم از زیر دستمون در می ره و در املای برخی لغات، به طور ناخواسته، مرتکب اشتباه می شیم.
دیشب داشتم طبق معمول نوشته های داخل ویرگول رو مرور می کردم تا رسیدم به مطلبی تحت عنوان«بورس چیست؟» وقتی توضیح کوتاه نویسنده درباره ی نوشته اش رو خوندم دیدم که به جای کلمه ی«بورس» نوشته«بوس»! این اشتباه غیر عمدی جالب کافی بود تا بدون اینکه نوشته رو باز کنم، اون رو لایک کنم و نوشتن این مطلب رو کلید بزنم!
نویسنده نوشته بود:«این وبلاگ جهت آشنایی ابتدایی با بوس ساخته شده است!» رفتم توی این فکر که شاید خیلی از ما واقعاً همان آشنایی ابتدایی با«بوس» رو هم نداشته باشیم و به شدّت از خواص بوس غافل باشیم.
«بورس» و «بوس»، در لفظ تنها به اندازه ی داشتن یا نداشتن یک «ر»، با هم تفاوت دارند. امّا در معنا از زمین تا آسمان فاصله دارند. و شاید بتوان گفت:«در دنیای امروز، هر چه به بورس نزدیک می شویم از بوس فاصله می گیرم و هر چه به بوس نزدیک می شویم، از بورس دور می افتیم!»
«بورس»: در کشور ما، شما برای ازدواج، رفتن به سربازی، گرفتن گواهینامه، خرید و فروش ملک و املاک و حتی گاهی خرید سیگار(!)، باید سنّ مشخصی داشته باشی ولی برای گرفتن کد بورسی و خرید سهام کافیه شما فقط شناسنامه داشته باشی! به خوب و بدی این قضیه کاری ندارم و ترجیح می دهم در مورد این جوگیری و حرص و ولع امروز مردم برای خرید سهام و عاقبت پر از ابهام آن هیچ صحبتی نکنم!
امّا «بوس»!: به نظرم خلاقانه ترین کار احساسی بشر، از تولد حضرت آدم تا امروز، همین «بوس» است. تا حالا به این فکر کردید که چرا برای به وقوع پیوستن یک«بوس»، باید لبهای دو طرف به هم برخورد کنند؟! چرا نمی شود از اعضای دیگر برای خلق«بوس»، استفاده کرد؟! جواب شاید این باشد:«برای ایجاد حس مهربانی و لطافت بین دو نفر، چه عضوی بهتر از لب که لطیف ترین عضو بدن آنها است. چه عضوی بهتر از لب که زیباترین عبارت عالم، یعنی «دوستت دارم» از آن خارج می گردد!»
نتیجه ی اخلاقی!:
مطلب قبلیم:
یادش به خیر: مطلب زیر را در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۷ منتشر کردم.
حُُسن ختام اول:
حُُسن ختام دوم: بخش ابتدایی ترانه ی«ﺑﻮﺱ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ» از «ﻫﻴﻔﺎﺀ ﻭهبی» با ترجمه ی فارسی:
ﻭﺍﻭﺍ ﻭﺍﻭﺍ ﻭﺍﻭﺍ ﻭﺍﻭﺍ
[ ﺃﻟَﻢْ، ﺃَﻟَﻢْ، ﺃَﻟَﻢْ، ﺃﻟَﻢْ ]
[ درد، درد، درد، درد ]
ﻟﻴﻚ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﺑﻮﺱ ﺍﻟﻮﺍﻭ ﺧﻠﻰ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﻳﺼﺢ
ﻟﻤﺎ ﺑﺴﺖ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﺷﻠﺘﻪ ﺻﺎﺭ ﺍﻟﻮﺍﻭﺍ ﺑﺢ
[ ﺍﻷﻟﻢ، ﻫﺎ ﻫُﻮَ، ﻗﺒَﻠﻪ ﺣﺘﻰ ﻳَﺸﻔﻰ
ﻓﺒﻌﺪﻣﺎ ﻗﺒﻠﺘﻪ ﺫَﻫَﺐَ ﻭَﻛﺄﻧّﻪ ﻟَﻢْ ﻳَﻜُﻦ ]
[ درد، بیا اینه، بوسش کن تا خوب بشه بعد از اینکه بوسش کرد برطرف شد مثل اینکه قبلا اون (درد) رو نداشتم ]