آدما دو دستهان:
بعضی خودشون رو میشکافن تا بفهمن کی هستن و چه کار دارن میکنن؛ این میشه خودکاوی.
بعضی دیگه هم وانمود میکنن چیزی نمیفهمن، فقط میچرن و میخوابن؛ این میشه خودگاوی!
شرح بیشتر:
🔍 خودکاوی: من دارم با شجاعت به زخمهای درونم نگاه میکنم.
🐄 خودگاوی: من خودمو زدم به گاوی، نه زخم میبینم، نه دردی حس میکنم… فقط دارم علفهای زندگی رو میجوم.
🔍 خودکاوی: چرا اینقدر اشتباه میکنم؟ باید ریشهاش رو پیدا کنم.
🐄 خودگاوی: چرا اینقدر اشتباه میکنم؟ بیخیال، چند کیلو علف دیگه بجوم حل میشه.
🔍 خودکاوی: درد رو میفهمه تا درمان کنه.
🐄 خودگاوی: خودش رو به نفهمی میزنه تا راحت بخوره و بخوابه.
🔍 خودکاوی: میره سراغ زخمهاش.
🐄 خودگاوی: میره سراغ یونجههاش.
🔍 خودکاوی: چرا میگه.
🐄 خودگاوی: چرا میکنه.
🔍 خودکاوی: نگاه به آینه.
🐄 خودگاوی: نگاه به آخور.
🔍 خودکاوی: یعنی جرأت روبهرو شدن.
🐄 خودگاوی: یعنی مهارت جاخالی دادن.
🔍 خودکاوی: سفر به اعماق ذهن.
🐄 خودگاوی: سفر به اعماق طویلهی بهانهها.
🔍 خودکاوی: شجاعانهترین و سختترین کار یک انسان.
🐄 خودگاوی: راحتترین راه برای تبدیل شدن به موجودی که هنوز دو پا داره، ولی مغزش توی طویله جا مونده!

کتاب پیشنهادی مرتبط:

یادداشت پیشین: