فقط برای پانصد تومان بیشتر.
نه پانصد میلیون و نه پانصد هزار تومان، فقط پانصد تا تک تومانی.
یک نفر را کشت.
او گفته بود باید بدهی و مسافر گفته بود من پول زور نمی دهم.
کار به قفل فرمان کشیده بود.
قفل فرمانی که اکنون بر زندگی اش، قفل زده بود.
هنوز نیم ساعت نگذشته بود،
از زمانی که او داشت برای مسافری دیگر، از گذشت کردن می گفت!