فیلم جاگرنات ۱۹۷۴ (Juggernaut 1974)
فقط سه دقیقه مانده تا هفت بمبِ بزرگ، کشتی تفریحی با ۱۲۰۰ نفر سرنشین را منفجر کنند.
بمبگذار ۵۰۰ هزار پوند میخواهد!
در پایان فیلم، خنثیکنندۀ بمب، از بمبگذار میپرسد:
«این عادلانه نیست که به خاطر یک سیم، ۱۲۰۰ نفر از بین بروند، سیمِ آبی را قطع کنم یا سیمِ قرمز؟!»
بمبگذار میگوید:
«سیمِ آبی!»
خنثیکننده کمی فکر میکند و در نهایت با توجه به شناختی که از بمبگذار دارد، سیمِ قرمز را قطع و کشتی و سرنشینانش را نجات میدهد!
از دقیقه ۷۰ فیلم "جاگرنات ۱۹۷۴" را ببینید، متوجه منظورم خواهید شد:
برای خواهرم خواهرت خواهرامون!
کسی که میگوید "روسریتو در بیار!"، همان بمبگذاری است که میگوید باید سیمِ آبی را قطع کنی تا نجات پیدا کنی، ولی شما اگر دشمن را بشناسی، با چسبیدن به حجابت، سیمِ قرمز را قطع میکنی و کشتی و سرنشینانش را نجات میدهی.
اگر هم دشمن را نشناسی که هیچ، روسری و کمکم چیزهای دیگر را (چون مطمئن باش او به روسری راضی نخواهد شد!) در بیار و منتظر غرق شدنِ کشتی و سرنشینانش باش!
ترسیدید همراه دفترچه یک لولوخورخوره بفرستم بخوردتان که برای حضور در این پویش اعلام آمادگی نکردید؟!
هر وقت تعداد کسانی که اعلام آمادگی کنند به صد برسد، پویش را به فضل خدای عزیز کلید میزنم. دوست ندارم، حتی یک برگ از دفترچه مشق صدبرگ خوشگلی که میخواهم برای این پویش تهیه کنم، هدر برود!
تا اطلاع ثانوی:
در زیر یادداشتهای بنده پُفناله نزنید. وگرنه با استقبالِ جالبی مواجه نخواهید شد و بر شدّت و حدّت پُفنالههایتان افزوده خواهد شد!
دستانداز در ویراستی:
ویراستی، یکششمِ ویرگول عمر دارد و بنده تازه دو هفتهای است که به آنجا رفتهام. ولی در همین دو هفته فهمیدم که بسیاری از وقتهای با ارزشم را در ویرگول تلف کردهام.
نزدیک به ۱۲۰۰ پستم در اینجا، با نزدیک به ۴۰۰۰ دنبالکننده، آنقدر بازدید روزانه ندارند که ۹۳ پست بسیار کوتاهم با ۵۲ دنبالکننده در ویراستی، بازید دارند!
بعد از ۶ سال فعالیت با جان و دل و بدون هیچ چشمداشتی:
ویرگول!
حُسن ختام: یک صلوات و فاتحه برای شادی روح شهدای راه حق و حقیقت