سلام! عمو خوبی؟
سلام عمو، خدا رو شکر یه لِکُ لِکی می کنیم. تو خوبی جلال؟
خوبم عمو، ممنون.
مگه اینکه تو یه زنگی به ما بزنی، بقیه که ما رو کلاً یادشون رفته.
نه عمو یادشون نرفته سرشون خیلی شلوغه.
من از هیچ کس توقعی ندارم عمو. بابات حالش خوبه؟
بابام خوبه فقط چشمش یه کم مشکل پیدا کرده!
آب مروارید گرفته؟
نه عمو! موقع جوشکاری پلیسه رفته توی چشم چپش!
حالا خوب شده؟
خوب شده عمو، فقط چشمش عفونت کرد، درش آورند وگرنه خدا رو شکر چیزیش نیست!
خدا رو شکر! چرا منو خبر نکردید؟
ترسیدیم قلبت اذیت بشه عمو.
مادرت چی عمو؟ خوبه؟
مادرم خوبه فقط کمرش یه کم مشکل پیدا کرده!
دیکس(!)کمر گرفته؟
نه عمو، عیدی داشت فرش می شست، سُر خورد.
چیزیش که نشد؟
نه عمو، فقط قطع نخاع شد، الان تو ویلچره. خدا رو شکر هنوز سایهش بالا سرمون هست!
خدا رو شکر! چرا منو خبر نکردید؟
ترسیدیم قلبت اذیت بشه عمو.
جمشیدتون چه کار می کنه؟
اونم دستش رفته لای دستگاه پرس!
چیزیش نشده که؟
نه، فقط مچشو قطع کردند، خدا رو شکر دستش هنوز سر جاشه!
خدا رو شکر! چرا منو خبر نکردید؟
ترسیدیم قلبت اذیت بشه عمو.
حسن تون چی؟ خوبه؟
اونم بنده خدا می خواسته لاستیک کامیونشو عوض کنه تایلیور در رفته خورده تو بیضههاش!
ای بابا! خیلی بد شده؟
نه!فقط دکترا گفتن دیگه بچه دار نمی شه، وگرنه چهار ستون بدنش سالمه خدا رو شکر!
خدا رو شکر! بچه که دو سه تا داره. دیگه بسشه می خواد چکار؟!
عمو! حسن که اصلاً بچه نداره!
راست می گی عمو؟ پس کدومتون دو سه تا بچه داشتید؟
اون حسینمون بود عمو!
ای بابا! حسینتون چه کار می کنه؟ خوبه؟
اونم عمو با بچه هاش رفته بالا پشت بوم خونهش رو آسفالت کنه، اسفالت رو که ریخته، رفته داخل بشکه، به بچه هاش گفته بشکه رو غلت بدید تا پشت بوم خوب صاف بشه. بچه هاش هم بشکه رو غلت دادند، از پشت بوم پرتش کردن پایین!
عجب، این چه جورشه آخه؟! حالا چی شده؟
ضربه مغزی شده!
چرا منو خبر نکردید؟
ترسیدیم قلبت اذیت بشه عمو.
خوب می شه؟
راستشو بخوای عمو، دیروز هفتش بود.
چ چ چ چرا...؟
عمو! عمو! عمو حالت خوبه؟ عمو!... عمووووووو!