Dast Andaz
Dast Andaz
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

لباس تک سایز زیبایی که به تن هر کسی نمی آید!

کتاب "شهید فرهنگ: سید مرتضی آوینی در آینه خاطرات"، کتابی که خانم حاجی‎زاده وقتی در چالش "حال خوبتو با من تقسیم کن" برنده شدند به عنوان جایزه خودشان انتخاب کردند و در ایمیلی با این جمله اجازه خواندن کتاب را به بنده دادند:

اگر مایل بودید و کتاب را پیشتر نخوانده‎اید و به آثار دفاع مقدّس هم علاقه دارید می‎توانید ابتدا خودتان کتاب را بخوانید و بعد از آن برایم ارسال کنید تا من هم در کار با ارزش به امانت دادن کتاب سهیم باشم.

خدا خیرشان بدهد. بدون اغراق با خواندن این کتاب تمام خستگی برپایی چالش"حال خوبتو با من تقسیم کن" و خواندن تمام نوشته‎های دوستان و انتخاب برنده‎ها از جسم و روحم بیرون رفت. باید اعتراف کنم که بزرگترین جایزه این چالش را خودم بردم. با خواندن این کتاب و رخ دادن خاطره شیرینی که امیدوارم نشانه خوبی باشد از سوی خدای متعال برای حقیر سر تا پا تقصیر.

بعد از ظهر دیروز (دوشنبه/هجده تیرماه نود و هفت/مصادف با شهادت امام صادق علیه السلام) داشتم این کتاب را به روش تندخوانی می‎خواندم و قسمت‎های جالب آن را برای انتشار در ویرگول یادداشت می‎کردم. کمی که خسته شدم، کنترل تلویزیون را برداشتم و شبکه به شبکه عوض کردم تا رسیدم به شبکه افق که تیتراژ مستندی تحت عنوان"حکیم فاطمیون" را دیدم. مستند در مورد سردار شهید سیدمحمدحسن حسینی «با نام جهادی "سیدحکیم"» فرمانده تیپ و معاون لشکر فاطمیون، بود: وقتی مستند شروع شد، جذب آن شدم و کتاب را به طور موقت بستم. مستند با صدای شهید آغاز شد که این عبارات را می‎گفت:

شهادت چیزی نیست که آدم دنبالش بگرده، یه لباس تک سایزه. آدم باید اگر خیلی بزرگه، کوچکتر بشه. تا به اون سایز و به اون اندازه مقصدش برسه. تا بتونه شهید بشه. یا اگر خیلی کوچکه باید خودشو بزرگ کنه. خیلی بزرگ بودن مانع شهادته، خیلی کوچیک بودنم مانع شهید شدنه. حالا خدا کنه که ما به اون حدّ وسطش برسیم.

در میانه‎های مستند همین عبارات با تصویر خود شهید، بار دیگر پخش می‎شود. شهید این جملات را در حالی که برای انجام یک عملیات شناسایی آماده می‎شود، می‌گوید.

https://www.aparat.com/v/IuFkn/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85_%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%88%D9%86

مستند که تمام شد. با یک حال خاصی که ناشی از دیدن این مستند کوتاه بود، شروع کردم به خواندن ادامه کتاب. هنوز ده دقیقه‎ای نگذشته بود که رسیدم به صفحه ۱۳۷ کتاب که خاطره ای است از "رضا برجی، عکاس و مستند ساز" از شهید آوینی:

«یک روز در اتاقی نشسته بودم. آقا مرتضی دست راستم نشسته بود و دست چپم هم شهید صادق گنجی بود. شهید صادق گنجی، رایزن فرهنگی ایران در لاهور بود که به شهادت رسید. شهید گنجی گفت: "آقا مرتضی! باب شهادت هم بسته شد. "مرتضی گفت: "نه صادق جان! لباس شهادت، یک لباس تک سایز است و شما هر مکان و هر زمانی که اندازه ات به آن لباس در بیاید،هر جا که باشی خدا با شهادت شما را می برد.» صادق گنجی درست بعد از چند ماه، به شهادت رسید. مرتضی {هم} بعد از چند ماه از شهادت صادق، شهید شد.»

به خودم گفتم. خدایا چهل سال سنّ از خدای قوی و عزیز گرفتم و حتی یکبار این عبارات زیبا به گوش و چشمم نخورد و حالا درست در این روز که روز شهادت امام صادق علیه السلام است، من باید این مستند را ببینم و این کتاب را هم بخوانم و در عرض ده دقیقه، دو بار این عبارات را بشنوم و بخوانم. این نمی‌تواند فقط یک اتفاق ساده باشد.

ای خدای حکیم امیداورم که این نشانه خوبی باشد برای این بنده گناهکارت و این حال خوب و خوش ناشی از کشف این نشانه زیبا، بیهوده و از سر توهّم نباشد. آمین یا رب العالمین.

اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک

حال خوبتو با من تقسیم کنشهادتشهید آوینی
«دنباله‌‎روِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید