چقدر باید معرفت پیدا کنی که روی پیشخوان مغازه ات به جای نوشتن « از دادن نسیه معذوریم حتی شما دوست عزیز! » بنویسی: « نسیه و وجه دستی داده می شود ( حتی به جنابعالی ) بقدر قوّه »؟!
حاج میرزا عابد نهاوندی معروف به “مرشدچلویی”در چلوکبابی اش این نوشته را نصب کرده بود. اغلب مردمی که نداشتند، یا رند بودند و می خواستند پول ندهند؛ از این موضوع استفاده یا بهتر بگویم سوء استفاده می کردند،غذای مجانی می خوردند و می رفتند. مرحوم مرشد این تابلو را برای کسب محبوبیت و یا به عنوان یک شعار در مغازه نگذاشته بود؛ بلکه واقعاً به آن عمل می کرد. اگر غیر این بود، باید پشیمان می گشت و آن نوشته را بر می داشت.
محبّت مرشد:
هر وقت بچه ای برای بردن غذا برای صاحبکارش می آمد، لقمه ایی چرب و لذیذ از گوشت و کباب و ته دیگ زعفرانی درست میکرد و خود با دستانش بر دهان او می گذاشت. میگفت مبادا صاحب کارش به او از این غذا ندهد و او چشمش به این غذا بماند و من شرمنده خدا بشم!!!
لطافت مرشد:
یک روز قدری روغن از ملاقه روی شلوار یک مشتری ریخت، مشتری کمی ناراحت شده بود. مرحوم مرشد از مشتری معذرت خواهی کرد و با گفتن این جمله لطیف « روغنش خوبه؟! » دل او را به دست آورد.
چند جمله ی به یاد ماندنی از مرشد:
چند نکته: