بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ و سلامی چو بوی خوش آشنایی
انیمیشن سی دقیقهای «هیولای آخر داستان» که با اقتباس از کتابی به همین نام ساخته شده را همراه با خانواده به تماشا نشستم. شروع به گونهای بود که گمان بردم با یک انیمیشن موزیکال آبکی روبرو هستم ولی کمی که پیش رفتم به خلاقیّتِ بانیان ساختِ این انیمیشن کوتاه ولی عمیق درود فرستادم.
گویی این حدیثِ زیبایِ حضرت علی علیهالسلام:
إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْه: هرگاه از کاری ترسیدی، خود را به کام آن بینداز؛ زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیانبارتر از اقدام به آن کار است. [ نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص ۵۰۱، ح ۱۷۵ ]
را به عنوان موضوع یک مسابقهی فرهنگی در سطح بینالمللی مطرح و این انیمیشن موفق به کسب رتبهی اوّل شده باشد.
چقدر جای کارهای اینچنینی در کشورِ عزیزمان خالی است؟
"اگر" بخشی از سرمایههای نفتآوردهای که تا حالا صرفِ ساخت سریالها و فیلمهای بیمصرف و سازمانهای متعدّد و متنوّعِ مثلاً فرهنگیِ "آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی"مان کردهایم را صرفِ کارهای شاداب، مفهومی و جذابی شبیه به این کرده بودیم، شاید اکنون شاهد ناهنجاریهای کمتری بودیم. گفتم "اگر"، افسوس که: "اگر" را با "مگر" تزويج کردند، از آنها طفلی برآمد "کاشکی" نام!
توجه:
اعلام برندگان گاهنامه دستانداز شماره ۲۱ و انتشارِ گاهنامه آتی، حداکثر تا ده روز دیگر انجام خواهد شد. باذنالله تعالی.