چرا زور گرانی کاغذ فقط به کتابهای درسی مقطع ابتدایی رسید؟!
حتما این خبر را در روزهای گذشته از طریق رسانه های مختلف،شنیده اید:
معاون توسعه منابع و پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی درباره برنامه تصمیم سازمان پژوهش برای تغییر کتب درسی در سالهای آتی توضیحاتی ارائه و اظهار کرد:برای سال تحصیلی ۹۹-۹۸ اندازه چهار کتاب دوره ابتدایی کوچکتر شده و از قطع رحلی به قطع وزیری تغییر میکند...همکاران ما برای سال تحصیلی ۹۹ -۴۰۰ در حال مطالعه گستردهتر هستند تا بخشی از کتب ابتدایی که امکان تغییر قطع دارند را به این فهرست اضافه کنند و شاید حدود نیمی از کتابها که قطع رحلی دارند به قطع کوچکتر تبدیل شوند.
گاهی یک کار باطل هم برای این که توجیه شود و خوب جا بیفتد،نیاز به کمی حرف حق دارد.برای همین ایشان در ادامه گفتند:
این کار محسناتی دارد و یک هدف مهم ما از تغییر قطع کتابهای درسی،تغییر سایز کیف بچههاست.وقتی دانش آموزان ما کیفشان کوچکتر شود بار کمتری با خود حمل میکنند که در سلامتشان موثر است.از سوی دیگر کتاب کوچک با تعداد دانش آموزان ما در مدارس و ابعاد میز و نیمکتها سازگاری بیشتری دارد.
ولی ایشان در مورد این که کوچک کردن کتاب ها چقدر می تواند در کاهش کیفیت آموزش دانش آموزان نقش داشته باشد،چیز خاصی نگفتند!
سه سوال خیلی مهم اینجا مطرح می شود:
چرا زور گرانی کاغذ فقط باید به کتابهای درسی برسد؟!
چرا کتابهای درسیِ مقطع ابتدایی که مهم ترین و کلیدی ترین مقطع تحصیلی است؟!
چرا هیچ مسئول متفکر و اندیشمندی برای صرفه جویی در مصرف کاغذ به موارد زیر اشاره نمی کند؟!
کتابهای تشریفاتی سازمان ها و نهادهای دولتی که با مرغوب ترین و گرانترین کاغذها و با کمترین مخاطب ممکن و صرفاً برای ارائه گزارش که:«ببینید ما چه کار فرهنگی توپی کردیم!»،منتشر می شوند و در سمینارها و همایش های به در نخور و خواب آور،توزیع می شوند و معمولاً پس از مدتی سر از سطل زباله در می آورند.
برگه های تبلیغاتی که در ایّام انتخابات چاپ و توزیع می شوند و کف کوچه ها و خیابان ها و در و دیوار شهر را با ژست های کاذب و نچسب افراد،پر می کنند.به طوری که در ایام انتخابات هر کس زمین بخورد خاکی نمی شود.البته این تنها مزیت این برگه های تبلیغاتی است!
آن مسئولی که امروز به مصرف بی رویه ی کاغذ برای تبلیغات انتخاباتی اعتراض نمی کند،فردا به این کاغذها برای رای آوردن نیاز مبرم دارد!
سر رسیدها و تقویم های پر زرق و برق بانک های دولتی و خصوصی که برای جذب مشتری چاپ و توزیع می شوند.و افسوس که اکثر مشتریان ساده لوح تشخیص نمی دهند که این ریخت و پاش ها و امثال آن با پول های بی زبان خودشان،انجام می شود.
بروشورهای تبلیغاتی شرکت ها و کارخانه های دولتی و خصوصی که با صرف هزینه ی گزاف و با مرغوبترین و گرانترین کاغذهای بازار چاپ و توزیع می شوند و چه ولخرجی ها و رقابت های کورکورانه ای که در این بخش صورت نمی گیرد!
تراکت های تبلیغاتی مربوط به فروشگاههای زنجیره ای،قالیشویی ها و امثالهم که دیگر خاصیت خود را تا حد زیادی از دست داده اند.یکی از آشنایان با اعتماد به یکی از همین قالیشویی ها که تراکت های تبلیغاتی اش در و دیوار شهر را پر کرده بود،دو فرش دوازده متری با ارزشش را به چهار فرش شش متری بی ارزش تبدیل کرد!
و صد البته خیلی موارد دیگر که از تحمل این نوشته خارج است.
به نظر بنده که یک ایرانی معمولی بیش نیستم:
مسئولان مربوطه می گویند:«۹۵درصد کاغذ مصرفی در کشور ما وارداتی است!»خُب اگر این چنین است خیلی از کارهایی که در کشور ما با کاغذ وارداتی می شود،غلط زیادی نیست؟!
اگر جلوی اسراف کاغذ برای کارهای بیهوده گرفته شود،نیازی به گیر دادن به اندازه ی کتاب دانش آموزان مقطع ابتدایی،نیست.دانش آموزان مقطعی که اگر کتاب درسی شان را به قطع جیبی هم برسانی، صدایشان در نمی آید!
اگر هزینه ی کاغذ برای مصارف بیهوده،و بی فایده،حذف و در ازای آن یارانه ای به کاغذ کتابها داده شود،بی شکّ،بار دیگر انتشار کتاب و به دنبال آن خرید و فروش و مطالعه ی کتاب نیز رونق بیشتری خواهد گرفت.
مطلب قبلیم:
دوستان عزیز از بابت نبود قسمت همیشگی«دعوت به خواندن مطالب دیگر دوستان»و تاخیر در جواب به نظرهای شما،عذر می خواهم.چند روزی با مشکلات خاصی دست و پنجه نرم می کردم و اصلاً نتوانستم به ویرگول سر بزنم. شکر خدا به خیر گذشت.ان شاءالله به زودی جبران می کنم.التماس دعا