جواد خرم شاد
جواد خرم شاد
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

بیان عواطف و احساسات

تا حالا براتون پیش اومده که از بیان حس خودتون صرف نظر کنید؟یا حستون رو به صورت دیگه ایی بیان کنید؟ به این فکر کردید که چقدر با حس های خودتون آشنا هستید؟
متاسفانه ما آدم‌ها در طول زندگی فقط با تعریف چندتا از حس‌هامون آشنا میشیم یا در بهترین حالت تعداد زیادی از حس هامون و میشناسیم اما در بیان کلامی اون ها مشکل داریم.
به طور مثال حتما براتون پیش اومده وقتی می‌خوایم از یک حس منفی درونی خود صحبت کنیم فقط می‌گوییم:«اعصابم خورده»
در ارتباط‌هایمان چقدر می‌شنویم کسی بگوید:«غمگینم» «احساس حسادت می‌کنم» «سرخورده شدم» «حرف تو باعث رنج من شده‌است» در حالی که تفاوت بین این عواطف زیاد است. وقتی با بی‌حوصلگی همه را در سبدی که «اعصاب خورد» نام دارد می‌ریزیم روابطمان را با خود و دیگران خدشه‌دار می‌کنیم. نه خودمان درست می‌فهمیم چه حالی داریم و با آن چه باید بکنیم، نه دیگری می‌فهمد که با ما چه رفتاری داشته باشد.
بسیاری از ما برای حس‌های خودمان هم آنقدر اهمیت قائل نیستیم تا آن‌ها را از یکدیگر متمایز کنیم؛ و به‌جای بیان آن‌ها از راه‌های دیگری برای نشان دادن آن‌ها پیش می‌رویم، یا از بدنمان استفاده می‌کنیم(اختلال روان‌تنی) و یا در رفتارمان احساساتمان را نشان می‌دهیم مثل: سریع رانندگی کردن، زیرپا گذاشتن قوانین، روی آوردن به اعتیاد و...

بهتون پیشنهاد میکنم با خودتون تمرین کنید و قدرت این رو پیدا کنید که احساسات خودتون رو در روابط بیان کنید، در نهایت لازم می‌دونم به جنبه دوم این مسئله هم اشاره کنم، که در برابر بیان احساسات، باید گوش شنوایی هم برای «شنیده شدن» وجود داشته باشد.

"گوش شنوا یکدیگر باشیم"

روانشناسیاحساساتعواطفخودشناسی
خلاصه و خودمونی، می‌نویسم برات؛از آنچه که می‌خونم، میبینم و می‌شنوم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید