این اولین نوشتار جیمینی جیرجیرک است، به رسم ادب بر خود لازم دانست خود را معرفی کند و تشریح کند که چه دلیلی باعث شده حاضر شود تا بنویسد و چه حرف مهمی برای گفتن دارد.
جیمینی یک جیرجیرک است که بر خلاف جیرجیرک های دیگری که شما میشناسید سخنورزی میکند و کلاه و کت و شلوار بر تن دارد، بهتر است به جیمینی عادت کنید چرا که او اینجاست که از دنیا خود بگوید و در دنیای جیمینی عادیترین اتفاق این است حشرات کت بپوشند و سخن بگویند، جیمینی اهل دنیایی است که اهل ادب شنیدههای از این دنیا را به قصه پریان تعبیر کردهاند (یا به قول انگلیسی زبانها Fairy Tales) دنیایی که پر از پری و جن و حیوانات کتپوش و اشیاء سخنگو است، دنیای که دوصد سال پیش برادران گریم، هانس اندرسون و خیلی نویسندهها و گردآورندهها قصههایش را نقل کردند تا حدی که بعضی از قصه هایش را همهگان از حفظ میداند و میخوانند.
من جیمینی هستم و اینجام تا از این دنیا بیشتر بگویم، چرا که دیدم این دنیا کم کم از ذهن مردم پاک میشود، پدر و مادرهایی که شنگول و منگول را قبل خواب برای کودکانش بگویند کمتر شدند، نوجوانهایی که کتاب میخوانند و کل روز را به داستان های آن فکر میکردند را نمیتوانم ببینم، حتی قبلا بیشتر بودند آدمهایی که از خود داستان بگویند ولی همه مشغول روزمرگی مدرن شدند و دنیای من در ذهن ها کهنه شد، پس چرا قصه نگویم، میگویم تا این جهان شیرین را زنده کنم.
و در ادامه در همین فضا میتوانید داستانهای پریان را بخوانید، چرا که من جیمینی جیرجیرک آمادهم تا از پینوکیو، لوبیای سحرآمیز یا قصههای تازهای تا به حال نشدهاید بگویم پس به قول لوئیس کارول وقت صحبت از خیلی چیزها رسیده از کفش و کشتی و مهر و موم تا پادشاه و کلم پیچ، اینکه چرا آبها می جوشند، و آیا خوکها پرواز میکنند؟
همراه جیمینی جیرجیرک باشید!