ویرگول
ورودثبت نام
Juliet
Juliet
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

پل هوایی

همیشه دوست‌داشتم برم لبه پل‌هوایی بشینم و پیتزا بخورم...

دوست‌داشتم وقتی از کنار آدما رد میشم بهشون بگم ببخشید آقا؛ ببخشید خانم؛

میشه بریم لبه پل‌هوایی؟!

اما خب با خودشون چی می‌گفتن؟!

نمی‌گفتن دیوونه شده؟!

طبق عادت همیشه‌ام بعد از مدت‌ها رفتم کافه... همون کافه‌ای که همیشه با‌هم می‌رفتیم!

تا وارد شدم دیدم میز همیشگی‌مون رزرو شده...

میدونی چیه؟! جای خالیت با هیچی پر نمیشد..‌.

کلی آدم اونجا جات‌رو گرفته بودن اما خاطراتت همچنان به دیوار قلبم هشدار می‌داد که ببین!

من هنوز همینجام...

یادته بهم قول داده بودی که یه‌روز لبه پل‌هوایی میشینیم و پیتزا می‌خوریم؟!

کارم شده بود که هر روز برم کافه و به جای خالی و خاطرات وفادارت؛ زل بزنم...

یه‌روز از اون روزا که رفتم کافه و محو اون میزی بودم که یه‌روزی پشتش برام شعر فروغ میخوندی؛ دیدم که یه دختر خوش‌خنده وارد شد و نشست پشت همون میز...

درست سر جای همیشه من!!

میدونی دردش کجا بود؟! که پشت سرش تو هم رفتی نشستی پشت اون میز کوفتی...

دروغ چرا بگم دلبرم؟!

خنده‌هاش‌ خیلی قشنگ بود.‌.‌.

شاید چون قشنگ‌تر از من می‌خندید؛

تونست دل تو‌رو بدزده!

تو حواست به اشک‌های من نبود...

اما من خوب خنده‌هات‌ رو کنار اون دختر مو‌ خرمایی سیر کردم...

همیشه دوست داشتم حالت خوب باشه!

پس همین که کنار اون از ته‌دل می‌خندی؛

یعنی من به خواستم رسیدم..‌‌.

از کافه زدم بیرون...

برای خودم اون روز شعر خوندم؛ از فروغ...

اون روز گل خریدم برای خودم...

اون روز کلی لباس رنگی‌رنگی گرفتم...

بعد از کلی کار خوب و مهربونی در حق خودم؛

رفتم پیتزایی و یه‌دونه پیتزا هم خودم‌رو مهمون کردم!

خسته بودم....

حتی به تو هم گفته بودم که خستم چشم قشنگم:)

لباسام‌رو عوض کردم و پیتزا‌رو برداشتم که برم بیرون و تو هوای آزاد بخورمش...

رفتم.... به خودم اومدم دیدم؛ رو پل‌هواییم...

سر پیتزامو باز کردم... یک تیکش‌رو خوردم...

دو‌ تیکش‌رو...

سه‌ تیکش‌رو...

به تیکه آخر که رسید؛

از پل‌هوایی پرتش کردم پایین...

نگاه کردم به ماشین‌ها!

چقدر این شهر کوچیکه اما بی‌خبر از دل آدماش...

‹ وقت خداحافظی رسید خوش‌خنده‌ من!

چشمام رو بستم و از پل‌هوایی پریدم....

بهت گفته بودم من خستم...:)

بهت گفته بودم...

اره...

گفته بودم...


پیتزاپل هواییکافهفروغ فرخزادعشق
من يک مهاجرم، از رويايى به رويایى ديگر:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید