در قسمت دوم چکیده کتاب خرده عادت ها از جیمز کلییر ، خلاصه سه فصل قانون اول شکل دادن عادت ها یعنی "واضح کردن" یک عادت را می خوانیم.
فصل پنج : بهترین راه برای شروع عادتی جدید
بگذارید با مثالی ساده شروع کنم در رابطه با شکل دادن عادت کتابخوانی: من می خواهم فردا کتاب بخوانم.
این تصمیم خیلی کلی است به حدی که من مطمعنا فردا کتاب نخواهم خواند، چرا؟چون احتمالا جواب این سوال ها را نمی دانم:
پاسخ دادن به این سوالات زمان زیادی نیاز ندارد اما بسیار به شما در شکل دادن عادت کمک می کند.
شما با مشخص کردن جواب این سوالات و در نطر گرفتن زمان و مکان برای عادت خود آن را واضح می کنید، به همین سادگی :)
می توانید از این ساختار برای مشخص کردن عادت جدید خود استفاده کنید :
من در [ زمان ] و [ مکان ]،[ رفتار می کنم] .... به طور مثال ، ساعت پنج بعد از ظهر یک ساعت در خانه (اتاقم) ورزش می کنم. روز شنبه ساعت دو کتاب خرده عادت ها را روی مبل کنار پنجره در سالن می خوانم و ...( می توانید همین حالا این تمرین را انجام دهید.)
برای دستیابی راحت تر به عادت های جدید می توانید از ترفند پیوستگی رفتار استفاده کنید. ما اغلب برخی کارها را ناخودآگاه و از روی عادت های قدیمی انجام می دهیم. من عادت دارم شب ها قبل از خواب برنامه روز بعد را بنویسم و خاطرات امروزم را ،سپس مسواک بزنم ، سپس کرم دور چشمم را بزنم ، بعد از آن موهایم را شانه کنم و بعد از کمی حرکات کششی به تخت بروم و بخوابم ( بدون مزاحمت چک کردن گوشی ، کتاب خواندن یا مرور افکار اضافی). پس از مدت ها تکرار این کارها ، به طور ناخودآگاه شب ها همین روال را طی می کنم. به این رفتار های پشت سر هم پیوستگی رفتار می گویند که ما برای شکل دادن عادتی جدید می توانیم ازش بهره ببریم.
به طور مثال می خواهیم عادت خوردن یک لیوان شیر قبل خواب را در خود ایجاد کنیم، می توانیم این کار را مستقیم پس از نوشتن خاطرات روز و قبل از مسواک زدن انجام بدهیم، پس حالا اول خاطرات را می نویسیم و بعد از نوشیدن شیر به مابقی روال می پردازیم.
فرمول پشته بندی عادت : پس از [ عادت کنونی ](نوشتن خاطرات روز و برنامه فردا)، من [ عادت جدید ] ( شیر می نوشم) را انجام می دهم.
چه زمانی در روز برای ایجاد و ارتباط این عادت بهتر است ؟
این موضوع کاملا بستگی به خودتان دارد اما برای پیدا کردن زمان مناسب می توانید فهرستی دو ستونه درست کنید که در ستون اول عادت هایی که حتماً هر روز انجام می دهید را بنویسید و در ستون دوم تمام کارهایی که حتماً برایتان اتفاق می افتد.
ستون اول :
ستون دوم:
زمانی که کاری را به این اتفاقات مرتبط کنید حتما انجامشان خواهید داد مگر اینکه خورشید طلوع نکند :) و این موضوع هم حائز اهمیت است که شما در مورد تغییر یا شکل دادن عادت خود جدی باشید.
فصل ششم: محیط نقشی اساسی تر از انگیره دارد
یکی از عوامل بسیار بسیار تاثیرگذار در شکل گیری عادت های ما محیط اطراف و آدم های اطرافمان هستند ( کمال همنشین در من اثر کرد )
محیط مانند دستی نامرئی است که رفتار انسان را شکل می دهد.بسیار از امیال روزانه ی ما از آشکار ترین گزینه ی ممکن ناشی می شوند نه از امیال هدفمند و انتخاب های ما، نوشتن این جمله برای نشان دادن اینکه اگر در محیطی هستید که مناسب نیست پس دیگه کارتان تمامه ، نیست. انسان همواره قابلیت ترک یا تغییر محیط را دارد اما با روش های متنوع که آن خود موضوعی کاملا مجزا و قابل بحث است.
نشانه های بصری ما مهم ترین عاملانسازماندهی رفتار ما هستند زیرا نیمی از منابع مغزی انسان برای بینایی استفاده می شود، بنابراین یک تغییر کوچک در آنچه می بینید می تواند تغییر بزرگی در آن چه انجام می دهید، ایجاد کند.
منظورم از تغییر ، دگرگونی کامل محیط نیست، می توانید به جای قرار دادن کتاب در آخرین قفسه کتابخانه ، آن را کنار میز کار خود قرار دهید تا بلافاصله بعد از اتمام کار کتاب را مطالعه کنید. شما تغییری اساسی هر چند کوچک ایجاد کردید، حالا کتاب در دید شماست و خواندنش بسیار راحت تر، اینگونه دستیابی به این کتاب در هر زمانی ساده تر هم خواهد بود ( یک تیر و چند نشان )
حتی می توانید با اشیاء ارتباط بگیرید، مثلاٌ یک صندلی برای هر فردی معنا و ارتباطی متفاوت دارد، برای یک نفر مکان مطالعه، برای فردی دیگر مکان استراحت ، برای یک نفر مکان چک کردن پیام ها یا تماشای تلویزیون و ...
می توانید برای هر عادتی یک مکان خاص تعیین کنید تا با قرار گیری در آن مکان ها مشتاق به انجامشان شوید.
با این کار در زمان انجام کارها فقط روی ان کار متمرکز خواهید بود، مشکل خواب خیلی از افراد با حدف عاملان اضافی در تخت همچون گوشی، تفکر بی اندازه به امور و یا خیره شدن به ساعت ، برطرف شد زیرا که مغز این افراد عادت کرد تا در زمان رفتن به تخت باید بخوابد. (اگر مشکل تمرکز دارید می توانید از این تکنیک استفاده کنید و بعد دعام کنید :)))
فصل هفتم: خویشتن داری
در این بخش می خواهم تا به یکی از باورهای رایج ولی نه چندان درست این نسل و نسل های قبل پایان بدهم ;)
طبق آماری که تحقیقات نشان می دهند، تفاوت فاحشی میان یک فرد منظم و افراد دیگر نیست، فقط اینکه این افراد نیازی به قدرت هایی همچون اراده و خویشتن داری ندارند، یعنی چه ؟ :|
در زبان ساده تر این افراد عزت نفس ، خویشتن داری و اراده ی قوی تری ندارند بلکه تنها خود را کمتر در محیط های وسوسه انگیز قرار می دهند. اگر عاشق دونات هستید، هر روز رد شدن از جلوی دونات فروشی کاری عاقلانه به نظر نمی رسد ، برای همین خیلی ها می گویند اگر غذا های خوشمزه باشد من حتماٌ آنها را می خورم، برای اینکه خود را در معرض آن غذا ها قرار می دهند در حالی که می توانند زودتر سفره را ترک کنند یا در جایی با دسترسی کمتر به غذا ها بنشینند.( این روش ها ساده به نظر می رسند اما بسیار کاربردی هستند)
عادت ها در ذهن کد گذاری می شوند ( در هوای بارانی ، گوش دادن به آهنگ "بزن باران" گروه ایهام می چسبد-> باران در ذهن من با شنیدن این موسیقی کدگذاری شده ) هر زمان با دیدن نشانه های محیطی میل شدید ما به آن عادت ها ایجاد می شود. می توان گفت عادت ها هیچگاه از بین نمی روند ، فقط قراموش می شوند و ناگهان با دیدن نشانه ها دوباره بر می کردند، بهترین راه برای جلوگیری از انجام یک عادت بد نامرئی کردن آن است.
عادات بد خود کاتالیزر هستند یعنی از خود تغذیه می کنند، شما احساس بدی دارید بنابر این پرخوری می کنید و حالا از پرخوری باز هم احساس بدی دارید. عادات بد حال بد شما را تشدید می کنند. محیط در اینجا هم نقشی اساسی دارد، کمتر کسی می تواند در محیطی منفی ، مثبت بماند.
بسیار مهم است تا خود را از این محیط ها و انسان های وسوسه انگیز دور کنید.
امیدوارم این قسمت هم برایتان جذاب و مفید بوده باشد، اگر قسمت اول چکیده را نخواندید توصیه می کنم حتماً مطالعه بفرمایید.
با آرزوی بهترین ها
کیمیا