فکر میکنم ابراهیم بازرگانی جایی گفته بود که ایرانی دو تا ویژگی جدایی ناپذیر داره ۱. همه چی رو زود میخواد! ۲. همه چی رو به زور میخواد! اگر تو آینه نگاه کنیم مثال زنده اش رو میبینیم اگر هم ندیدید به پروفایل بنده به چشم برادری دقت کنید! حتما هممون انواع رژیم رو در اینترنت جستجو کردیم و به دنبال کاهش وزن ۱۰ کیلو در یک ماه بودیم و قطعا دنبال چیزی بودیم که بخوریم و لاغر بشیم یا موقع جمع بندی کنکور، ۴ سال شیمی و فیزیک رو در ۳ ماه میخوایم جمع کنیم یا در طی سه ماه در حین خواب انگلیسی یاد بگیریم و آیلتس رو ۷ بگیریم و... حالا یه عده میان از این زود و بزور خواستن ما استفاده میکنن و دوره ی ۳۰۰ میلیون در ۳۰ روز برگذار میکنن و الخ! حالا در حوزه ی مدیریت چند سالیه ی دانشگاه ها و افرادی که سابقا یا در حال حاضر در زمینه ی مدیریت مطالعه یا سابقه ی عملی دارن کارگاه برگذار میکنن و مدارک معادل دکتری و ارشد و... میدن و از صفر تا صد مدیریت رو در ۳۰ ساعت آموزش میدن! مدیریت یه عجوزه ی پیر هزار داماده و هر زمینه اش هزاران پدر و مادر و کاپتان و ملوان و سرهنگ و نابغه داره و همه هم مدعی بنیان گذاری شیوه ای نوین هستن از جمله بنده! صحبتمو خلاصه کنم، اینکه جایی کسی بهتون گفت بیا ۰ تا ۱۰۰ یه موضوع رو بهت آموزش میدم و مدرک هم میدم بزنید زیرگوشش، شما شاید ندونید چرا زدید اما اون خودش میدونه چرا شما زدید زیر گوشش!! مدیریت مثل یه چاه ویله و وقتی شروعش میکنی دیگه هیچ وقت نمیتونی ادعای استادی کنی بلکه همش باید مثل یه دانش جو، از مطالب جدید بجویی و قبلی ها رو استنتاج کنی. پ.ن: مدیریت مثل از سربازی به سرداری رسیدنه، پله پله باید بیای تا چم و خم کار رو یاد بگیری، در غیر این صورت با بدن ساز هورمونی که بعد ها دچار عوارض جسمی و روحی میشه فرقی نداری، اول خودمون و دوم سازمانمون رو مریض نکنیم.