احساس هراس یک واکنش تطبیقی در برابر خطر است. افزایش ضربان قلب و جریان خون، آنچه را که برای مقابله با خطر یا فرار از آن نیاز باشد، فراهم می کند. اما احساس هراس زمانی که هیچ تهدیدی وجود ندارد می تواند مشکل ساز باشد.
هر کسی می تواند حمله پنیک را تجربه کند، اما ترس از حمله پنیک از ویژگی های اختلال وحشت زدگی است. در حین حمله ، افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی معمولاً دچار تپش قلب، تنگی نفس، درد قفسه سینه، خشک شدن دهان، سوزن سوزن شدن انگشتان، احساس سرگیجه و ترس از حمله قلبی، مرگ و دیوانگی می شوند. حملات پنیک معمولاً طی 10 دقیقه به اوج خود می رسند. اینکه علائم جسمی باعث ترس می شود یا ترس باعث ایجاد علائم می شود، قابل تشخیص و شناسایی نیست. همچنین، مبتلایان به اختلال وحشت زدگی سطح اضطراب اولیه بالاتری نسبت به افرادی که فاقد این اختلال هستند، دارند. این مسئله ممکن است باعث شود آنها نسبت به نشانه هایی از قبیل افزایش ضربان قلب و تغییر در جریان تنفس حساس تر شوند.
این حساسیت بیش از حد می تواند سبب شود تا این افراد مشکلی را در سیستم داخلی بدن خود احساس کنند درحالیکه چنین چیزی اصلا وجود ندارد. بنابراین، بر خلاف فوبیا و سایر اختلالات اضطرابی زمانی که منشا اضطراب مشخص نیست، اختلال وحشت زدگی می تواند بدون وجود محرک مشخصی ایجاد شود. همچنین، حملات غیر منتظره پنیک می توانند به حملات پنیک قابل پیشبینی تبدیل شوند. به عنوان مثال ،بعد از تجربه یک حمله پنیک غیر منتظره در مترو، از این پس مترو می تواند به نشانه ای برای یک حمله پنیک قابل پیشبینی تبدیل شود.
گرچه درک در مورد مدار مغزی مربوط به اختلال وحشت زدگی ناچیز است، اما دانشمندان یک تصور کلی درباره اینکه چه قسمت هایی از مغز در اختلال پنیک درگیر هستند، دارند. ساختارهای عمیق تر مغز که در پاسخ های احساسی و تدافعی درگیر هستند مانند واکنش مبارزه یا فرار ظاهرا در اختلال پنیک نیز نقشی ایفا می کنند. این قست ها شامل بخش هایی از هیپوتالاموس و ناحیه ای در ساقه مغز است که ماده ی خاکستری اطراف مجرا نامیده می شود. تحریک این مناطق باعث ایجاد علائم ترس می شود که اغلب در اختلال وحشت زدگی مشاهده می شود. معمولا، سیگنال های لایه های عمیق تر مغز با سیگنال هایی از لایه های فوقانی مغز مانند قشر جلوی بطنی مغز تعدیل می شوند. اما در اختلال وحشت زدگی فعالیت کمتر در لایه های فوقانی مغز ممکن است منجر به بیش فعال شدن لایه های عمیق تر مغز شود. آمیگدال که واسطه ای برای ابراز حس ترس است و از پردازش احساسی و یادگیری پشتیبانی می کند نیز در اختلال وحشت زدگی دخالت دارد. اما به نظر نمی رسد که نقش آمیگدال در اختلال پنیک به بزرگی نقش آن در سایر اختلالات ناشی از اضطراب باشد.
به منظور درمان این اختلال در برخی از روش ها امکان تجربه ی مواجه شدن با عامل ترس به صورت کنترل شده فراهم می گردد. برای مثال از دستگاه حقیقت مجازی برای نشان دادن قابل کنترل بودن ترس ناشی از ارتفاع استفاده می شود. در مرحله اول ایجاد یک محیط امن که قابلیت مشاهده چشم انداز فرضی را مهیا می کند مورد استفاده قرار می گیرد و بعد از آن این مسئله با محافظت کمتری در تجربه کاربر به او نمایش داده می شود، به این طریق فرد به صورت مرحله به مرحله با عامل ترس خود کنار می آید.