خاطرمان هست در آن ایام نخستین که به ویرگول پیوستیم در به در به دنال چند وبلاگ خوب میگشتیم تا بخوانیم و لذت ببریم. خدا خیرتان ندهد که ازتان آبی گرم نمیشود که اگر غیر از این بود میامدیم فرمانتان میدادیم که چند کاتب خوش ذوق حضور اشرفمان معرفی نمایید. تازه وارد بودیم و نا آشنا و این غرور اشرافیمان نیز باعث میگشت دست نیاز به سوی شما خیارهای دریایی بیمصرف دراز نکنیم مبادا هوایی شوید و بعدها از فرامین ما سر باز زده احساس پسرخالگی کنید.
راستی سلام. اصلا این رایانه رو پایی که باز نموده و دست به نگارش میبریم چنان ذوقی بر وجودمان مستولی میگردد که آداب معاشرت نیز فراموشمان میشود. حالا گیریم ما دچار نسیان گشتیم، شما نباید میامدید سلامی مینمودید و ۶۹ ثواب میبردید ای گنهکاران هیز پر خطر؟ ای کندهی درخت بیفتد روی گردنتان که انقدر صب بکم مینشینید تماشایمان میکنید. البته حق هم دارید. به هر حال جذبهی ما چنان است که توان صحبت از شما ربوده بالکل به خلسهای رفته محو سخنان گهر بار ما میگردید.
علی ایحال باز گردیم به موضوع اصلی. در همان دوران در به دری و آوارگی بود که در میان مطالب مربوط به ارزهای دیجیتال و آموزش آشپزی و هشتگهای موفقیت و بهرهوری تنی چند از کاتبین ارزشمند یافتیم که مطالبشان سخت به دلمان مینشست. یکی از این وبلاگها به نام دست انداز چنان بود که ما را معتاد به خویش نموده مداوما مرورش مینماییم و حظ وافری هم از نوشتار و هم از موضوعات و صد البته از شخصیت عالم نویسندهی آن نصیب ما میگردد. سحن به گزاف نیست اگر این وبلاگ را خاطرهای از فردای وبلاگستان فارسی در اوایل دهه ۸۰ بنامیم، تو گویی مستقیما از آن دوران طلایی وبلاگ نویسی به دهه ۹۰ منتقل گشته، طعم و عطری دلنشین را آهسته و پیوسته در فضای ویرگول رها میکند.
غرض از این همه اطناب اشاره به پست اخیر ایشان بود در باب آغاز چالشی جدید با نام حال خوبتو با من تقسیم کن. جزییات این چالش را میتوانید در پست ایشان مطالعه نمایید ولی همینقدر خلاصه بگویم که جملگی کتاب ویرگولی را به شیوهی خویش فرما دعوت نموده به اشتراک گذاری تجربیات خوب زندگی روزمره. از کتب و فیلم و مقاله و پادکستهای خوبی که خوانده ایم تا لحظات خوبی که تجربه نموده ایم. تاکید هم فرمودند بر اینکه این تجربیات را با دقت به اشتراک گذاریم و صرفا به معرفی خشک و خالی بسنده نکرده، از حس و حالمان در آن لحظه بگوییم و برداشتمان از موضوع. (اگر بنده برداشت اشتباهی داشتم و یا موضوع چالش را به درستی شرح ندادم بر من ببخشایید و خودتان با آن چشمهای کور شدهتان در نوشتار ایشان بخوانید.)
پست شروع چالش حال خوبتو با من تقسیم کن در وبلاگ دست انداز
این پیشنهاد چنان بر دل بنده نشست که حیفم آمد شخصا بر ارادتم بر ایشان تاکید ننمایم و از این ابتکارشان شخصا و راساً تشکر ننمایم. حداقل فایده این چالش آن است که تجربیات دست اول و شخصی بیشتری در ویرگول منتشر گردیده، لذت ویرگول خوانی را چند برابر بیفزاید. از شما نیز خواهشمندیم در این چالش شرکت نموده ندای بر حق ایشان را لبیک گفته و ما را نیز در تجربیات خوبتان شریک گردانید.
" اکتب و بثّ علمک فی اخوانک فان متّ فأورث کتبکَ بنیکَ فانّه یأتی علی النّاس زمان هرج لا یأنسون فیه إلاّ بکتبهم."
" دانش خویش را به نگارش درآر و در میان برادرانت گسترده دار؛ و چون مرگت فرارسد، نگاشته های خویش را برای فرزندانت به ارث گذار که مردمان را روزگاری پریشان در پیش است که در آن به جز نوشتار همدمی ندارند. "
امام جعفر بن محمد صادق (ع)
پینوشت: حالا به زبان خوش فرمودیم در چالش شرکت کنید. یکی دو ماه که بگذرد و ببینیم همچنان گشادورزی نموده چیزکی ننگاشته اید با شلاق میافتیم دنبالتان تا قدر ارباب خوش اخلاق پیشنهاد بدهی دموکرات را بدانید. حتما که نباید فحشتان بدهیم. قربانتان بروم. فدایتان بشوم. تصدقانت مامان، تو صندوقانت مامان، بوج بوج. آفرین به شما رعایای حرف گوش کن چیز بنویس آدم حسابی فرهیخته.