ویرگول
ورودثبت نام
MEHRIAN
MEHRIANدرگیر روزمرگی‌ام، اما دنبال لحظه‌هایی برای نفس کشیدن و کشف خودم.
MEHRIAN
MEHRIAN
خواندن ۱ دقیقه·۸ روز پیش

«بارانی برای سیاهی‌ها»

کُمورِبی
کُمورِبی

خیلی وقته بارون به نیشابور سر نزده.

کوچه‌ها خاکی مونده، باغ‌ها خوابیدن،

پنجره‌ها هم خسته شدن از چشم‌به‌راهی.

این فقط قصه‌ی نیشابور نیست؛

کل ایران تشنه‌ی بارونه.

همه دلشون یه بارون درست و حسابی می‌خواد.

این روزها خبر آتیش‌سوزی جنگل‌ها دلم رو سوزوند،

چند روز پیش هم توی پارک دیدم خاکستر همه‌جا رو سیاه کرده بود.

سیاهیه باغی مونده، نتیجه‌ی کار دست‌های بی‌مسئولیت،

و فقط بارونه که می‌تونه این سیاهی رو بشوره و با خودش ببره.

برگ‌ها خاک گرفته‌اند،

رنگ‌های پاییز زیر غبار خفه شده‌اند؛

مرده و بی‌نفس.

غمِ از دست دادن پدرِ نزدیک‌ترین دوستم،

سنگین‌تر از هر خشکی و هر خاکستر نشست روی دلم.

بارون، اگه بیای،

شاید بتونی یه کم از این اندوه رو هم با خودت ببری.

گاهی نوشتن خودش یه جور بارونه،

حتی وقتی آسمون لجبازی می‌کنه و ساکت می‌مونه.

برای باران بنویسید؛

شاید بارید.

پاییز پارسال شسته شده تمیز
پاییز پارسال شسته شده تمیز
پاییزباروننیشابوررنگخاک
۴
۰
MEHRIAN
MEHRIAN
درگیر روزمرگی‌ام، اما دنبال لحظه‌هایی برای نفس کشیدن و کشف خودم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید