مانا
مانا
خواندن ۳۲ دقیقه·۷ ماه پیش

اختلال دوقطبی توضیح کامل

اختلال دوقطبی،که همچنین به عنوان افسردگی مانیک شناخته می شود، یک بیماری روانی است که خلق و خوی شدید و بالا و پایین و تغییرات در خواب، انرژی، تفکر و رفتار را به همراه می اورد.



افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می توانند دوره هایی داشته باشند که در آن احساس شادی و انرژی می کنند و دوره های دیگر احساس غم و اندوه، ناامیدی و تنبلی می کنند. در بین این دوره ها، آنها معمولا احساس طبیعی دارند.

شما می توانید از بالا و پایین به عنوان دو "قطب" خلق و خوی نام ببرید، به همین دلیل است که اختلال "دوقطبی" نامیده می شود.

کلمه "مانیک" زمانی را توصیف می کند که فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بیش از حد هیجان زده میشود و احساس اعتماد به نفس می کند. این احساسات همچنین می تواند شامل تحریک پذیری و تصمیم گیری های تکانشی یا بی پروا باشد. حدود نیمی از افراد در طول شیدایی همچنین می توانند هذیان (اعتقاد به چیزهایی که درست نیستند و نمی توان از آنها صحبت کرد) یا توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارد) داشته باشند.

"هیپومانیا علائم خفیف تر شیدایی را توصیف می کند که در آن فرد توهم یا هذیان ندارد و علائم بالا در زندگی روزمره آنها اخلال جدی ایجاد نمی کند.

کلمه "افسردگی" زمانی را توصیف می کند که فرد احساس ناراحتی یا افسردگی می کند. این علائم همان علائمی است که در اختلال افسردگی اساسی یا "افسردگی بالینی" توصیف شده است، شرایطی که در آن فرد هرگز قسمت های مانیک یا هیپومانیا ندارد.

یک نکته ی خیلی مهم اینجاست که طبق تحقیقات،اکثر افراد مبتلا به اختلال دوقطبی زمان بیشتری را با علائم افسردگی نسبت به علائم مانیک یا هیپومانیا می گذرانند.

انواع اختلال دوقطبی

انواع مختلفی از اختلال دوقطبی وجود دارد. این وضعیت سلامت روان باعث نوسانات خلقی شدید، با اوج عاطفی (شیدایی) و پایین عاطفی (افسردگی) می شود. خلق و خوی شما ممکن است گاهی اوقات خنثی به نظر برسد اما پس از آن به افراط باز می گردد. این حوادث می تواند روزها یا هفته ها طول بکشد. ممکن است فصلی باشند. شما می توانید ترکیبی از بالا و پایین را همزمان داشته باشید.

اما اختلال دوقطبی (که قبلا افسردگی مانیک نامیده می شد) فراتر از نوسانات خلقی است. این می تواند بسیاری از زمینه های زندگی شما، از جمله شغل یا مدرسه، روال روزانه و روابط را مختل کند.

تشخیص اختلال دوقطبی بر اساس شدت اوج شما است که می تواند شامل شیدایی و هیپومانیا باشد.

انواع اختلال دوقطبی عبارتند از:

اختلال دوقطبی I. این شدیدترین شکل دوقطبی است. این شامل حداقل یک دوره شیدایی در طول زندگی شما است. این حادثه ممکن است شدید و خطرناک باشد. شما همچنین ممکن است افسردگی را تجربه کنید، اما لازم نیست یک دوره افسردگی اساسی داشته باشید تا با این نوع تشخیص داده شود.

اختلال دوقطبی II. این می تواند شبیه به دوقطبی I باشد، اما این نوع همیشه دوره های افسردگی با هیپومانیا گاه به گاه دارد. دوقطبی II یک شکل خفیف تر از دوقطبی نیست، این یک تشخیص جداگانه است. اما برخی از افراد مبتلا به دوقطبی II به توسعه دوقطبی I ادامه می دهند.

اختلال سیکلوتایمیک همچنین به عنوان سیکلوتایمیا شناخته می شود، این یک نوع نادر از اختلال دوقطبی است. بالا و پایین آن معمولا کمتر شدید از کسانی که از دو قطبی L و دو قطبی LL. اما می تواند به همان اندازه بر زندگی شما تاثیر بگذارد. ممکن است دوره های کوتاه تری از علائم هیپومانیا و دوره های کوتاه علائم افسردگی داشته باشید. اختلال سیکلوتایمیک می تواند به دوقطبی 1 یا دوقطبی 2 تبدیل شود.

اختلال دوقطبی با ویژگی های مختلط. پزشک شما ممکن است اصطلاح "با ویژگی های مختلط" را به تشخیص شما اضافه کند. این بدان معنی است که شما شیدایی و افسردگی را در یک قسمت دارید. به عنوان مثال، شما ممکن است انرژی بالا و بی خوابی داشته باشید، اما هنوز احساس ناامیدی می کنید یا افکار خودکشی دارید. این قبلا به عنوان اختلال دوقطبی با "قسمت های مختلط" شناخته می شد.

البته این امکان هم وجود دارد که شما ویژگی های هیپومانیا و افسردگی را با یکدیگر داشته باشید که در این صورت باز هم دوقطبی مختلط بشمار می آید.

دوقطبی با ویژگی های فصلی. حدود 25٪ از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دارای الگوی فصلی افسردگی هستند. اگر اختلال دوقطبی شما دارای ویژگی های فصلی باشد، در پاییز یا زمستان دوره های افسردگی خواهید داشت. افراد مبتلا به دوقطبی I در بهار یا تابستان شیدایی خواهند داشت، در حالی که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی II در طول این ماه ها هیپومانیا خواهند داشت.

اختلال دوقطبی فصلی همان اختلال عاطفی فصلی (SAD) نیست، اگرچه برخی از درمان ها می توانند برای هر دو کار کنند. اما SAD می تواند یک زیرگروه از اختلالات دوقطبی I و II و همچنین اختلال افسردگی اساسی باشد. برخی تحقیقات نشان می دهد که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی II بیشتر مستعد ابتلا به SAD هستند.

دوقطبی با دوچرخه سواری سریع. شما ممکن است تشخیص دوقطبی I یا II "با دوچرخه سواری سریع" دریافت کنید. این بدان معنی است که شما چهار یا چند قسمت شیدایی، هیپومانیا یا افسردگی در یک دوره 12 ماهه دارید. تغییرات خلقی می تواند در طول چند ساعت یا چند روز رخ دهد. اگر خلق و خوی شما چهار بار در یک ماه تغییر کند، این "دوچرخه سواری فوق العاده سریع" نامیده می شود.

با این حال، هیچ الگوی منظمی برای این دوچرخه سواری وجود ندارد. این می تواند در هر زمان در طول بیماری اتفاق می افتد. حدود نیمی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در برخی از زمان ها آن را داشته باشند. برای اکثر مردم، موقت است. زنان بیشتر احتمال دارد که دوچرخه سواری سریع داشته باشند. علت ناشناخته است.

دوقطبی نامشخص شما ممکن است با این تشخیص داده شود اگر علائم شما با انواع دیگر اختلال دوقطبی مطابقت نداشته باشد. اما برخی از علائم شما ممکن است یکسان باشد و هنوز هم نیاز به حمایت دارید.

شیدایی یا مانیک و علائم

شیدایی چیست؟

شیدایی شرایطی است که باعث ایجاد افراط می شود - خلق و خوی، انرژی، فعالیت و رفتار. خلق و خوی و فعالیت بسیار بالا شما برای افراد دیگر قابل توجه است و از رفتار معمول شما تغییر می کند.

اگر پزشک شما اختلال دوقطبی را تشخیص داده است، ممکن است بدانید که شیدایی چه احساسی دارد. برای تشخیص، شما باید حداقل یک قسمت از شیدایی یا شکل خفیف ان، هیپومانیا داشته باشید.

در طول این کشش، شما ممکن است احساس افسانه، با مقدار زیادی از انرژی و خلق و خوی "بالا". اما در مورد اختلال دوقطبی، این احساسات نشانه بیماری روانی است. بنابراین مهم است که نشانه های اولیه ای را که شیدایی در حال توسعه است، تشخیص دهیم.

قسمت مانیک چیست؟

قسمت مانیک یک کشش زمانی است که شما یک یا چند علائم شیدایی دارید. یک قسمت معمولا یک هفته یا بیشتر طول می کشد، مگر اینکه درمان ان را کوتاه کند.

علل مانیا و عوامل خطر

کارشناسان 100٪ مطمئن نیستند که چه چیزی باعث شیدایی می شود و دلایل آن ممکن است در میان افراد متفاوت باشد. برخی از علل و عوامل خطر عبارتند از:

● سابقه خانوادگی اختلال دوقطبی

● عدم تعادل شیمیایی در مغز شما

● بیماری روانی، چنین اختلال عاطفی فصلی، روان پریشی پس از زایمان یا اختلال اسکیزوافکتیو

● شرایطی مانند آسیب مغزی، تومورهای مغزی، سکته مغزی، انسفالیت یا لوپوس

● داروهای تجویزی مانند داروهای ضد افسردگی

● استفاده از مواد مخدر تفریحی و الکل

● تغییرات استرس زا در زندگی مانند نقل مکان، تغییر شغل یا مرگ یکی از عزیزان

● سابقه تروما یا سوء استفاده

● کمبود خواب یا تغییر در الگوهای خواب شما

محرک های شیدایی

محرک های هر فرد برای یک قسمت مانیک متفاوت است. برخی از محرک های رایج عبارتند از:

● محیط های تحریک کننده با چراغ های روشن، سر و صدای بلند یا بسیاری از مردم

● تغییرات عمده زندگی مانند ازدواج، طلاق یا شغل جدید

● کمبود خواب

● استفاده از الکل یا مواد مخدر تفریحی

انواع مانیا

محققان قسمت های مانیک را به انواع مختلف تقسیم کرده اند.

شیدایی حاد

این مرحله مانیک یک بیماری روانی به نام اختلال دوقطبی I است. هنگامی که شما دوقطبی I دارید، بین اوج و پایین های عمده ای که بر انرژی، خلق و خو و تفکر شما تاثیر می گذارد، نوسان می کنید. شما می توانید دوقطبی من حتی اگر حملات خود را از افسردگی محدود است.

شیدایی تک قطبی

این یک وضعیت نادر است. هنگامی که شما آن را دارید، فقط عناصر "بالا" را خواهید داشت که با اختلال دوقطبی همراه هستند، مانند هیجان، سطح انرژی بالا و خوشحالی.

هیپومانیا

این یک نسخه کمتر شدید از شیدایی است که برای مدت زمان کوتاه تر طول می کشد.

شیدایی هذیان

هنگامی که شما این نوع را دارید، سطح انرژی بالا و خوشحالی شیدایی را دارید، اما علائم هذیان را نیز خواهید داشت. این موارد شامل سردرگمی، سردرگمی در مورد زمان و مکان و تغییر حس واقعیت است.

علائم شیدایی

فقط به این دلیل که شما فوق العاده پر انرژی و در خلق و خوی خوب هستید، به این معنی نیست که شما یک قسمت دیوانه وار را شروع می کنید. اما از الگوها آگاه باشید، مانند زمانی که:

● شما احساس می کنید که در بالای زندگی خود هستید، حتی اگر واقعا خوب پیش نمی رود.

● شما اضطرابی دارید که نمی توان آن را با یک رویداد استرس زا مانند امتحان آینده توضیح داد.

● افکار شما مسابقه می دهند و شما بدخلق هستید.

● شما کمتر می خوابید و به خوبی از خودتان مراقبت نمی کنید.

● شما بیش از حد یا سریعتر از حد معمول صحبت می کنید.

میل جنسی شما افزایش یافته است.

● شما بیشتر به الکل یا مواد مخدر روی می اید یا کارهای خطرناک دیگری مانند رانندگی خطرناک انجام می دهید.

● شما به طور کامل در یک فعالیت به نقطه وسواس جذب می شوید.

● شما به راحتی با چیزهایی که مهم نیستند منحرف می شوید.

● شما بدون هدف حرکت می کنید - قدم زدن یا بی قراری.

● شما به خرج کردن ادامه می دهید یا در غیر این صورت با پول بی پروا هستید.

یک قسمت مانیک چگونه به نظر می رسد؟

اگر شما در حال داشتن یک قسمت مانیک، شما ممکن است به نظر می رسد دوستانه تر و پرحرف تر از معمول. شما ممکن است چیزهایی را بگویید یا انجام دهید که برای شما نامناسب یا خارج از شخصیت است. شما ممکن است پول را بی پروا خرج کنید یا با امنیت شخصی خود ریسک کنید که معمولا این کار را نمی کنید. رفتار شما ممکن است به عنوان بی ادبانه یا تهاجمی باشد. شما ممکن است فاقد مانع های اجتماعی باشید. شما ممکن است زیاد و سریع صحبت کنید و چیزهایی بگویید که برای دیگران منطقی نیست. ممکن است نخوابید یا خیلی کم بخوابید. شما ممکن است از الکل یا مواد مخدر سوء استفاده کنید.

یک قسمت مانیک چقدر طول می کشد؟

علائم اولیه یک قسمت مانیک - به نام علائم پرودرومال - می تواند هفته ها یا حتی ماه ها طول بکشد. یک دوره مانیک که توسط اختلال دوقطبی ایجاد می شود می تواند تا 6 ماه طول بکشد. اگر درمان شوید، قسمت کوتاه تر خواهد بود. علائم شما ممکن است در عرض 3 ماه برطرف شود.

پس از یک قسمت مانیک

هنگامی که یک قسمت مانیک به پایان می رسد، ممکن است واکنش های مختلفی به آن داشته باشید. شما ممکن است:

● احساس خوشحالی در مورد قسمت

● از این حادثه خجالت بکشید

● خاطرات روشنی از آنچه اتفاق افتاده است ندارد

● بسیار خسته باشید و نیاز به خواب زیادی داشته باشید.

● احساس غرق شدن در پروژه هایی که در طول قسمت خود توافق کرده اید

● احساس افسردگی کنید، به خصوص اگر اختلال دوقطبی I دارید

افسردگی در اختلال دوقطبی

افسردگی بخشی از چرخه بالا و پایین های عمده است که با اختلال دوقطبی همراه است. این شما را از احساس خود نگه می دارد و می تواند انجام کارهایی را که نیاز دارید یا می خواهید انجام دهید دشوار کند.

علائم

در طول مرحله افسردگی اختلال دوقطبی، شما ممکن است:

● احساس ناراحتی، نگرانی یا خالی

● انرژی کمی داشته باشید یا انرژی نداشته باشید

● احساس می کنید که نمی توانید از هیچ چیز لذت ببرید

● خواب بیش از حد کم یا خیلی زیاد

● زمان سختی برای بیرون آمدن از رختخواب دارید

● خیلی کم یا خیلی زیاد بخورید

● مشکل در تمرکز کردن یا به یاد آوردن چیزها

● زمان سختی برای تصمیم گیری داشته باشید

● به خودکشی یا مرگ فکر کنید

شما میتوانید تمام این علامت یا برخی از آنها را داشته باشید. فرد مبتلا به اختلال دوقطبی گاهی اوقات می تواند احساس ناراحتی کند اما همچنین پر از انرژی است. مطمئن ترین نشانه از مرحله افسردگی این است که شما برای مدت طولانی احساس افسردگی می کنید - معمولا حداقل 2 هفته. شما ممکن است این قسمت ها را به ندرت یا چندین بار در سال داشته باشید.

چه کاری باید انجام دهید وقتی افسرده هستید

مهمترین گامی که می توانید بردارید این است که شروع کنید و در یک برنامه درمان دوقطبی بمانید. اکثر آنها شامل ترکیبی از دارو و گفتار درمانی هستند.

پزشک شما ممکن است چند نوع مختلف دارو، از جمله تثبیت کننده های خلق و خوی، داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد روان پریشی را تجویز کند. گفتار درمانی همچنین می تواند به شما در کنترل استرس کمک کند و علائم خود را زودتر تشخیص دهید. نوع دیگری از درمان، به نام درمان شناختی رفتاری، به شما راه های خوبی برای رسیدگی به افکار منفی که با افسردگی همراه است، می آموزد.

شما می توانید اقدامات دیگری را برای مبارزه با افسردگی نیز انجام دهید:

● الکل مصرف نکنید یا مواد مخدر مصرف نکنید. آنها می توانند خلق و خوی شما را بدتر کنند و داروهای شما را از کار نگه دارند.

● به یک روال پایبند باشید. سعی کنید به رختخواب بروید، بیدار شوید، ورزش کنید و داروهای خود را هر روز در همان زمان مصرف کنید.

● در حالی که افسرده هستید، تغییرات عمده ای در زندگی ایجاد نکنید. پزشک یا درمانگر شما ممکن است بتواند به شما در برنامه ریزی غیبت از کار در صورت نیاز به آنها کمک کند.

● از یکی از اعضای خانواده یا دوست خود درخواست کمک کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا با قرار ملاقات ها و داروهای خود ادامه دهید.

اگر به خودکشی فکر می کنید یا به خودتان صدمه می زنید:

● به کسی بگویید که می تواند همین حالا به شما کمک کند

● با متخصص بهداشت روانی خود تماس بگیرید

● با پزشک خود تماس بگیرید

تفاوت افسردگی تک قطبی و دوقطبی

حتی اگر به ویژه افسردگی دوقطبی و افسردگی تک قطبی به نظر می رسد مشابه است، انها تفاوت هایی را از نظر علت، پدیدارشناسی، دوره و فرایند درمان نشان می دهند. افسردگی دوقطبی با قابلیت خلق و خوی، عقب ماندگی حرکتی و هایپرسومنیا تا حد بیشتری همراه است. سن اولیه شروع، فرکانس بالای دوره های افسردگی و سابقه بیماری دوقطبی در خانواده نشان دهنده اختلال دوقطبی (BD) به جای افسردگی اساسی است. اختلالات دوقطبی و تک قطبی نیز با افزایش تکانشگری در طول دوره های بیماری همراه است. با این حال، اطلاعات کمی در مورد تکانشگری در طول euthymia در این اختلالات خلقی وجود دارد.

ارتباط بین تکانشگری و اختلالات خلقی که در سراسر حالت های خلقی گسترش می یابد مهم است زیرا به این معنی است که تکانشگری بیش از بیان مستقیم علائم خلقی در افراد مبتلا است. بنابراین، سطح نسبتا بالای تکانشگری موجود در اختلالات خلقی تنها می تواند یک جزء پایدار باشد که صرفا تجلی حالت خلقی نیست. این ارتباط می تواند ریشه های مختلفی داشته باشد: می تواند نتیجه دوره های مکرر خلق و خوی، یک عامل خطر برای اختلال یا تظاهرات یک عامل مستقل مرتبط با علل بیولوژیکی اختلال باشد. سطوح بالای تکانشگری به عنوان هسته و ویژگی فراگیر BD و AD تصور می شود. هر یک از این احتمالات می تواند پیامدهای مهمی برای درک بهتر اختلالات دوقطبی و تک قطبی داشته باشد.

طبق یک مطالعه موردی،تکانشگری صفت در بیماران مبتلا به BD و AD جدا شده افزایش یافت و تایید کرد که تکانشگری نسبتا مستقل از حالت خلقی است و در بیماران BD و UHD بالاتر است. بیماران BD و AD اینتر اپیزود تکانشگری کل را افزایش دادند. در زیر مقیاس حرکتی، بیماران BD تکانشی تر از بیماران UD بودند. به نظر می رسد تکانشگری حرکتی به جای UD مربوط به BD است. از این رو، این یافته ها باید در نمونه های بزرگتر مورد بررسی و تکرار قرار گیرند..

دوقطبی با ویژگی های روان پریشی

دوقطبی با ویژگی های روان پریشی به دو دسته تقسیم می شود:

اول؛ویژگی های روان پریشی همگون با ویژگی های خلقی

دوم؛ویژگی های روان پریشی ناهمگون با ویژگی های خلقی

تعریف ویژگی های روان پریشی در دوقطبی

ویژگی های روان پریشی به توهمات و هذیان در طی دوره های افسردگی یا مانیا میگویند. که تحت تاثیر عوامل خلقی به دودسته تقسیم میشوند:

دسته اول:هذیانات و توهمات با پیش زمینه ی افسردگی یعنی همراه با ترس و غم و افسردگی و ناراحتی

دسته دوم:هذیانات و توهمات همراه با انرژی زیاد و اعتماد به نفس بالا و خودشیفتگی و با پیش زمینه های شیدایی

ویژگی های روان پریشی همگون با خلق

زمانی که فرد در دوره های افسردگی، ویژگی های روانپریشی افسردگی را تجربه میکند و در دوره ی مانیا ویژگی های افسردگی مانیک را تجربه میکند به آن ویژگی های افسردگی همگون میگویند که یعنی با وضعیت خلقی فرد همخوانی دارند.

مثلا فرد در دوره ی مانیک ادعا میکند که با خدا صحبت کرده و خدا به او وحی کرده است که انسان ها را هدایت کند و به او گفته بنده ی ویژه ی خداست(ویژگی سایکوتیک با پیش زمینه های مانیک)

ویژگی های روان پریشی ناهمگون با خلق

زمانی که فرد در دوره ی خلقی مثلا افسردگی باشد اما ویژگی های سایکوتیک مانیک را تجربه بکند و یا بالعکس در دوره ی مانیک ویژگی های سایکوتیک افسردگی را تجربه بکند.

برای مثال فرد در دوره ی مانیک است و دائم صداهای ترسناکی از افراد ترسناک می شنود که به او میگویند لیاقت ندارد و باید خودش را بکشد در حالی که اون در طول یک هفته ی گذشته کمتر از 10 ساعت خوابیده و پر انرژی است و صحبت کردنش سریع شده و تمام علائم پانیک را دارد.اما ویژگی های روانپریشی افسردگی را تجربه میکند.

تفاوت دوقطبی با ویژگی سایکوتیک و دوقطبی فقط خلقی

روان پریشی، به طور کلی به عنوان وقوع توهم یا توهم تعریف می شود، یک ویژگی مشترک در میان اختلالات روانپزشکی متعدد است. 1-3 یک بیماری روان پریشی نمونه اسکیزوفرنی است که اغلب با علائم روان پریشی مزمن و نتایج روانی اجتماعی ضعیف همراه است. روان پریشی همچنین یک فنوتیپ بسیار شایع در اختلال دوقطبی (BP) است و بیش از نیمی از افراد مبتلا به BP در طول زندگی خود دچار خلق و خوی روان پریشی می شوند.4 در نتیجه، یک فرض بالینی رایج وجود دارد که BP با روان پریشی نشان دهنده یک شکل "شدیدتر" بیماری نسبت به BP بدون روان پریشی است و ممکن است شبیه به وخامت بالینی و عملکردی باشد که معمولا در اختلالات روان پریشی اولیه دیده می شود. این مفهوم توسط راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی پشتیبانی می شود.5،6 که در آن حضور روان پریشی به طور خودکار یک قسمت هیپومانیک را به یک قسمت مانیک (و تشخیص اختلال دوقطبی I مربوطه) تغییر می دهد. یافته های ژنتیکی همپوشانی بین BP و اسکیزوفرنی نیز به این فرض کمک کرده است.7،8 اگرچه نسبت شانس کم گزارش قطعی بودن این نتایج را محدود می کند. ادبیات تجربی در این زمینه مخلوط شده است. مطالعات نسبتا کمی تفاوت های جمعیت شناختی، بالینی و عصبی روانشناختی را در میان افراد مبتلا به BP تنها عاطفی (BP-A) و BP روان پریشی (BP-P) با یافته های قطعی کمی مورد بررسی قرار داده اند. این سوال که آیا حضور روان پریشی در BP واقعا نشان دهنده یک زیرگروه "شدیدتر" بیماری است، همانطور که در حال حاضر فرض می شود، پیامدهای مهم شناختی و درمانی دارد. این مطالعه پدیدارشناسی ویژگی های روان پریشی و همچنین تفاوت های بالینی، عملکردی و عصبی بین شرکت کنندگان BP-A و BP-P را در یک نمونه مقطعی بزرگ بررسی کرد.

با توجه به تفاوت های جمعیت شناختی، عملکردی و بالینی، یک متاآنالیز در سال 2010 نشان داد که در مقایسه با BP-A، شرکت کنندگان BP-P بستری بیشتری در بیمارستان، سن شروع و سال های تحصیل کمتری داشتند، اگرچه تفاوت معنی داری از نظر سن، جنسیت یا مدت زمان بیماری وجود نداشت.9 یک مطالعه بعدی با 199 شرکت کننده BP نشان داد که شرکت کنندگان BP-P مدت زمان بیماری کوتاه تر، قسمت های کمتری از خلق و خوی بالا، علائم افسردگی فعلی کمتر و نمرات عملکرد فعلی پایین تر از شرکت کنندگان BP-A داشتند.10 مطالعات دیگر نتوانسته اند هیچ تفاوتی بین شرکت کنندگان BP-A و B P-P پیدا کنند. به عنوان مثال، کک و همکارانش 11 352 شرکت کننده مبتلا به اختلال دوقطبی I - بزرگترین مطالعه منتشر شده قبل از این مطالعه حاضر - ثبت نام کردند و طیف وسیعی از متغیرها از جمله سن، جنسیت، قومیت، تحصیلات، حمایت روانی اجتماعی، درامد، وضعیت حرفه ای، ویژگی های بیماری مانند حضور قسمت های مختلط یا دوچرخه سواری سریع، سن شروع درمان، سابقه اقدام به خودکشی و وجود اختلالات همبود را بررسی کردند و تفاوت معنی داری بین گروه های BP-P و B P-A پیدا نکردند. آنها دریافتند که شرکت کنندگان BPP کمتر احتمال دارد که یک خویشاوند درجه اول با BP تشخیص داده شود.11

در مورد عملکرد عصبی روانشناختی، مطالعات متعددی عملکرد عصب روانشناختی بین شرکت کنندگان BP-A و BP-P را بررسی کرده اند. یک متاآنالیز در سال 2010 این ادبیات را تثبیت کرد که شامل 11 مطالعه منتشر شده از جمله بیش از 700 شرکت کننده بود و تفاوت کوچک اما قابل توجهی بین افراد BP-P و افراد BP-A در شناخت جهانی (d = 0.22) گزارش داد.9 افراد BP-P نیز در چهار حوزه از شش حوزه عصبی روانشناختی، از جمله برنامه ریزی / استدلال (d = 0.31)، حافظه کاری (d = 0.28)، حافظه کلامی (d = 0.39) و سرعت پردازش (0.20) ضعیف تر عمل کردند. هیچ تفاوتی در توجه یا حافظه بصری وجود نداشت.9 با این حال، یک مطالعه اخیر گزارش داد که شرکت کنندگان BP-P در اندازه گیری تسلط معنایی ضعیف تر از BPA عمل می کنند، اگرچه سابقه روان پریشی با عملکرد ضعیف تر در اندازه گیری یادگیری کلامی و حافظه، حافظه کاری، سرعت پردازش، مهار پاسخ یا تسلط آوایی همراه نیست.10 یافته های اخیر دیگر از عدم وجود تفاوت های عصبی روانشناختی بین افراد مبتلا و بدون سابقه روان پریشی در میان افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I حمایت کرده است.12 و همچنین بیماران سرپایی euthymic با طیف وسیعی از تشخیص اختلال دوقطبی.13

با توجه به یافته های متناقض و اثرات نسبتا کوچک در ادبیات منتشر شده تا به امروز، بررسی بیشتر حضور روان پریشی در میان افراد مبتلا به BPH و اینکه آیا آن را با بالینی بیشتر، عملکردی (به عنوان مثال، اختلال شغلی یا اجتماعی) یا اختلال عصبی روانی همراه است. روشن شدن اینکه آیا BP با روان پریشی واقعا نشان دهنده درجه بالاتری از شدت است، یک تحقیق مهم از نظر نوسولوژی و درمان است. به عنوان مثال، همانطور که زمینه روانپزشکی به جای طبقه بندی دسته بندی به سمت علائم بعدی و توصیف عملکردی حرکت می کند، درک بهتر از ویژگی هایی که بیماری های "طیف دوقطبی" یا "طیف روان پریشی" را مشخص می کنند و اینکه ایا آنها اهداف مختلفی را برای مداخله تولید می کنند، مفید خواهد بود. شناخت شباهت ها و تفاوت های بین BP با و بدون روان پریشی نیز برای طبقه بندی تشخیصی و ارزش پیش آگهی مهم است. این دانش ممکن است تصمیم گیری بالینی ارائه دهندگان را مطلع کند؛ به عنوان مثال، اگر حضور روان پریشی با عملکرد ضعیف تر همراه باشد، ارائه دهندگان ممکن است بخواهند علائم روان پریشی را به طور جداگانه یا تهاجمی تر از علائم خلقی هدف قرار دهند. برای رسیدگی به این سوالات، این مطالعه پدیدارشناسی روان پریشی و همچنین ویژگی های جمعیت شناختی، بالینی، عملکردی و عصبی را در میان یک نمونه مقطعی بزرگ از شرکت کنندگان مبتلا به BP، تقسیم بر سابقه روان پریشی، مورد بررسی قرار داد.

طبق نتایج آخرین تحقیقات،به طور کلی، این نتایج در تضاد با مفهوم متعارف است که اختلال دوقطبی با ویژگی های روان پریشی نشان دهنده یک بیماری شدیدتر از اختلال دوقطبی بدون سابقه روان پریشی است. حضور روان پریشی به نظر نمی رسد با نتیجه بالینی / عملکردی ضعیف تر همراه باشد یا نشان دهنده درجه بیشتری از اختلال عصبی روانی باشد. برعکس، عدم وجود روان پریشی با مضمونی عاطفی و دوچرخه سواری سریع همراه بود. پیامدهای Nosological و درمان مورد بحث قرار گرفته است.

اختلال مغز و دوقطبی

کارشناسان بر این باورند که اختلال دوقطبی تا حدی ناشی از یک مشکل اساسی با مدارهای خاص مغز و عملکرد مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی است.

سه ماده شیمیایی مغز - نوراپی نفرین (نورآدرنالین)، سروتونین و دوپامین - در هر دو عملکرد مغز و بدن دخیل هستند. نوراپی نفرین و سروتونین به طور مداوم با اختلالات خلقی روانپزشکی مانند افسردگی و اختلال دوقطبی مرتبط هستند. مسیرهای عصبی در مناطقی از مغز که لذت و پاداش عاطفی را تنظیم می کنند، توسط دوپامین تنظیم می شوند. اختلال در مدارهایی که با استفاده از دوپامین در سایر مناطق مغز ارتباط برقرار می کنند، به نظر می رسد به روان پریشی و اسکیزوفرنی مرتبط است، یک اختلال روانی شدید که با تحریف در واقعیت و الگوهای فکری و رفتارهای غیر منطقی مشخص می شود.

سروتونین شیمیایی مغز با بسیاری از عملکردهای بدن مانند خواب، بیداری، خوردن، فعالیت جنسی، تکانشگری، یادگیری و حافظه مرتبط است. محققان بر این باورند که عملکرد غیر طبیعی مدارهای مغزی که شامل سروتونین به عنوان یک پیام رسان شیمیایی است، به اختلالات خلقی (افسردگی و اختلال دوقطبی) کمک می کند.

آیا اختلال دوقطبی ژنتیکی است؟

بسیاری از مطالعات در مورد بیماران دوقطبی و بستگان آنها نشان داده است که اختلال دوقطبی گاهی اوقات در خانواده ها اجرا می شود. شاید قانع کننده ترین داده ها از مطالعات دوقلو آمده است. در مطالعات دوقلوهای همسان، دانشمندان گزارش می دهند که اگر یک دوقلوی یکسان اختلال دوقطبی داشته باشد، دوقلوی دیگر شانس بیشتری برای ابتلا به اختلال دوقطبی نسبت به خواهر و برادر دیگری در خانواده دارد. محققان نتیجه می گیرند که شانس طول عمر یک دوقلو یکسان (از یک دوقلو دوقطبی) برای ایجاد اختلال دوقطبی حدود 40 تا 70 درصد است.

در مطالعات بیشتر در دانشگاه جان هاپکینز، محققان با تمام بستگان درجه اول بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی I و Bipolar II مصاحبه کردند و نتیجه گرفتند که اختلال دوقطبی II شایع ترین اختلال عاطفی در هر دو مجموعه خانواده است. محققان دریافتند که 40٪ از 47 بستگان درجه اول بیماران دوقطبی II نیز اختلال دوقطبی II داشتند. 22٪ از 219 بستگان درجه اول بیماران دوقطبی I اختلال دوقطبی II داشتند. با این حال، در میان بیماران مبتلا به دوقطبی II، محققان تنها یک خویشاوند مبتلا به اختلال دوقطبی I پیدا کردند. آنها نتیجه گرفتند که دوقطبی II شایع ترین تشخیص بستگان در هر دو خانواده دوقطبی I و Bipolar II است.

مطالعات در دانشگاه استنفورد که ارتباط ژنتیکی اختلال دوقطبی را بررسی کردند، دریافتند که کودکان با یک والد بیولوژیکی با اختلال دوقطبی I یا اختلال دوقطبی II احتمال ابتلا به اختلال دوقطبی را افزایش می دهند. در این مطالعه، محققان گزارش دادند که 51٪ از فرزندان دوقطبی دارای اختلال روانپزشکی، معمولا افسردگی اساسی، دیستایمیا (درجه پایین، افسردگی مزمن)، اختلال دوقطبی یا اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) بودند. جالب توجه است، والدین دوقطبی در این مطالعه که سابقه کودکی ADHD داشتند، بیشتر احتمال دارد که کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی را به جای ADHD داشته باشند.

در یافته های دیگر، محققان گزارش می دهند که بستگان درجه اول یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی I یا II در مقایسه با بستگان درجه اول کسانی که سابقه اختلال دوقطبی دارند، در معرض خطر ابتلا به افسردگی اساسی هستند. یافته های علمی همچنین نشان می دهد که خطر ابتلا به اختلالات عاطفی در طول عمر در بستگان با اعضای خانواده مبتلا به اختلال دوقطبی بسته به تعداد بستگان تشخیص داده شده افزایش می یابد.

روانکاوی و دوقطبی

فروید در دو اثر سوگواری و مالیخولیا» (۱۹۱۷) و روانشناسی گروهی و تحلیل نفس» (۱۹۲۱) به شیدایی پرداخت. در اولی، او این ایده را مطرح می کند که شیدایی به همان محتوایی که مالیخولیا دارد بستگی دارد، اما در جهت مخالف قرار دارد: به جای احساس غرق شدن در از دست دادن شیء، در مرحله مانیک "نفس باید بر از دست دادن شیء غلبه کرده باشد" (1917، صفحه 255)، یا به عبارت دیگر، "سوژه مانیک به وضوح آزادی خود را از شیئی که علت رنج او بود نشان می دهد" (ص 255). با این حال، فروید هرگونه توضیح بیشتر برای توضیح بعدی را به تعویق می اندازد.

در سال ۱۹۲۱، فروید بار دیگر موضوع شیدایی را بررسی کرد، اگرچه این بار او تناوب بین شیدایی و افسردگی را در شرایط مختلف توضیح داد. او مشاهده می کند که "ایده آل نفس شامل مجموع تمام محدودیت هایی است که در آن نفس باید تسلیم شود، ... [از این رو] لغو ایده آل لزوما یک جشنواره باشکوه برای نفس خواهد بود . همیشه احساس پیروزی وجود دارد زمانی که چیزی در نفس با ایده ال نفس همزمان است" (فروید، 1921، ص 131)، همانطور که با تخلفات دوره ای ممنوعیت ها اتفاق می افتد، به عنوان مثال، در طول جشنواره ها. در مورد نوسانات خلقی که برخی افراد تحت آن قرار می گیرند، فروید می گوید: "پایه و اساس این ... نوسانات ... ناشناخته است؛ … [برای این بیماران] حدس ما ممکن است یک کاربرد واقعی پیدا کنی - ایده آل نفس آنها ممکن است به طور موقت به نفس خود حل شود" (ص 132). نهایت:

نمی توان شک کرد که در موارد شیدایی، نفس و ایده آل نفس با هم ترکیب شده اند، به طوری که فرد، در خلق و خوی پیروزی و رضایت از خود ... می تواند از لغو مانع های خود لذت ببرید ... و خود را سرزنش میکند. … تنها سوال این است که آیا ما باید به دنبال علل این رابطه تغییر یافته بین نفس و ایده آل نفس در شورش های دوره ای، که ما در بالا فرض کردیم، علیه نهاد جدید، یا اینکه ما باید شرایط دیگری را مسئول آنها قرار دهیم. (ص 132)

بنابراین فروید در مقاله خود در سال ۱۹۲۱ به این دیدگاه جدید از فرایند مانیک می رسد: نفس، که به شدت توسط ایده آل نفس قضاوت می شود، در یک نقطه خاص شورش می کند، کنترل سرکوبگرانه اعمال شده بر آن توسط ایده آل را از بین می برد و قدرت آن را تصاحب می کند این منجر به انحلال ایده ال در نفس می شود، که اکنون خود را تنها نقطه مرجع برای عزت نفس می داند. بخشی از مقاله او "شوخ طبعی" (1927) این توضیح را بیشتر روشن می کند: فروید مشاهده می کند که "تناوب بین مالیخولیا و شیدایی، بین سرکوب بی رحمانه نفس توسط ابر نفس و آزادی نفس پس از آن فشار، نشان می دهد ... تغییر کارتکس " (ص 165) از یک جزء از سیستم روانی به دیگری، این است که می گویند، با توجه به یک معیار اقتصادی، نتیجه سرمایه گذاری بیش از حد دوره ای در نفس به هزینه سرمایه گذاری تفریق از superego. این نوع تفسیر یک بار دیگر در "سخنرانی های مقدماتی جدید در مورد روانکاوی" (1933) مطرح شده است، که در ان او بیان می کند که در شیدایی "ایگو خود را در حالت سعادتمند ... پیروزی، گویی ابر نفس تمام قدرت خود را از دست داده یا در نفس ذوب شده است» (ص 61)، با این حال، اضافه کرد که "در اینجا اتفاقات غنی از معماهای حل نشده است" (ص 61)، و در نتیجه بر فرضیه راه حل پیشنهادی تاکید می کند.

به طور خلاصه، "سوگواری و مالیخولیا" توضیح می دهد که نفس سوژه مانیک به طور دوره ای موفق به غلبه بر احساس دردناک از دست دادن شیء و انتقاد از خود پس از آن با آزاد کردن خود از شی افسردگی که با آن شناسایی شده بود. فروید سپس در "روانشناسی گروهی و تجزیه و تحلیل نفس" بیان می کند که برای رسیدن به همان هدف، نفس مانیک در نهایت موفق به خلاص شدن از شر ایده آل خود، همراه با عملکرد انتقادی آن، با ترکیب آن در خود نفس می شود.

شیدایی در اندیشه روانکاوی پس از فروید

در زیر یک بررسی کوتاه از برخی از ایده های بیان شده در ادبیات روانکاوی توسط نویسندگان قابل توجه که به حالت مانیک (یا هیپومانیا، زمانی که اختلال از شدت کمتر است) را فراهم می کند. تعدادی از خطوط اصلی تفکر را می توان تشخیص داد. برخی از نویسندگان به طور مستقیم به دیدگاه های فروید اشاره می کنند و جزئیات بیشتری را در مورد انها توضیح می دهند. در حال حاضر در سال 1911، ابراهام اشاره کرده بود که موضوع مانیک "با پیچیدگی [که باعث افسردگی شده است] با بی تفاوتی رفتار می کند" (ص 149)، با ازادی ناشی از درایوهایی که قبلا مهار شده بود. سپس، در سال ۱۹۲۴، او به صراحت از توضیح فروید حمایت می کند که بر اساس ان "بیمار مانیک یوغ ابر نفس خود را از بین می برد" (ص ۴۷۱)، به طوری که ایده ال "در [ایگو] ادغام شده است" (ص ۴۷۱).

Fenichel (1945) پدیده شیدایی را به عنوان "افزایش شدید عزت نفس ... [که در ان] تفاوت بین نفس و ابر نفس ظاهرا ناپدید می شود" (ص 407). این می تواند به دو روش مختلف اتفاق افتد: "یا با پیروزی [ایگو] به نوعی بر ابر نفس و بازگرداندن قدرت مطلق، یا با متحد شدن با ابر نفس و شرکت در قدرت ان" (ص 407). بنابراین Fenichel بیان می کند که راه های ممکن برای لذت بردن از قدرت superego "متفاوت از ... کشتن ستمگر قادر مطلق به منظور گرفتن جای او، به یک تسلیم ناخوشایند به منظور اینکه ستمگر اجازه مشارکت را دهد" (ص 408): به عبارت دیگر، یک راه شورشی و جذاب برای ایجاد تصادف نفس با ابرego وجود دارد.

خط دوم استدلال بیش از همه بر دوگانگی بین جنبه های خوب و بد روابط شیء داخلی تمرکز دارد. رادو (1928) شیدایی را به شیوه ای پیچیده تر تصور می کند و جنبه خوب شیء درون گرایی مالیخولیایی را از بد متمایز می کند. در مرحله مانیک، نفس شیء بد (که با پرخاشگری ان مرتبط است) را که با ان در مرحله افسردگی شناسایی می شود، اخراج می کند و خود را با ابرخود اشتی می دهد، که در عوض با شیء خوب شناسایی می شود. بنابراین سوژه مانیک موفق به بازیابی عزت نفس از دست رفته می شود و در نتیجه احساس تحسین می کند.

کلاین (1935، 1940) بیان می کند که شیدایی یک موقعیت دفاعی خاص را تشکیل می دهد که در برابر اهداف موقعیت افسردگی کار می کند. در دفاع دیوانه وار، نفس احساس می کند قادر به تسلط و کنترل کامل اشیاء عشق است که به ان بستگی دارد، یا انها را با انکار اهمیت انها تحقیر می کند. با اجتناب از اضطراب بیش از از دست دادن، نفس قادر به درونی کردن جسم به شیوه ای بسیار مالکیت است، با احساس پیروزی که بیان همزمانی نفس با ایده ال نفس است. به معنای مشابه، Meltzer (1963) را ببینید.

بنابراین، برخی از نویسندگان وجود دارند که تاکید ویژه ای بر مکانیسم انکار در پویایی شیدایی دارند. Deutsch (1933) بیان می کند که شکل خاص دفاع در کار در شیدایی انکار از دست دادن است که دولت افسردگی را تحریک کرده است. انکار واقعیت از دست دادن اجازه می دهد تا موضوع دیوانه به رسمیت شناختن تهاجمی است که چنین از دست دادن باعث شده است، در نتیجه از بین بردن گناه خود و اتهامات superego. لوین (1950) همچنین معتقد است که حالت مانیک نشان دهنده انکار واقعیت خارجی است، زیرا تاثیر عاطفی را که از دست دادن و ناامیدی داشته است، لغو می کند. بنابراین نفس فرایند شکل گیری خود را ردیابی می کند، اما برعکس، به مرحله لذت خودخواهانه باز می شود. در شیدایی، نفس با پستان پرورش دهنده فیوز می شود و تمام عملکردهای superego را به عنوان نماینده داخلی اصل واقعیت لغو می کند.

جاکوبسون (1953، 1971) تاکید می کند که هنگامی که شکست یا ناامیدی به شیوه ای افسرده کننده تجربه می شود، این امر منجر به انکار عمیق کاهش ارزش خود سوژه و شیء عشق می شود که انها وارد حالت شیدایی می شوند. شیدایی در نهایت شامل به اشتراک گذاری خود، بسیار و شدید، در قدرت مطلق خیالی شیء عشق از دست رفته است. یکی از جنبه های نهایی، به ویژه به خوبی اثبات شده، بعد خودشیفته شیدایی است. کوهوت (۱۹۷۱) این دیدگاه را بیان میکند که نوسانات هیپومانیک که ممکن است در اختلالات شخصیت خودشیفته رخ دهد، موقتی هستند: بزرگ نمایی کهنه به اندازه کافی در ساختار نفس ادغام شده است و از این رو تعادل خودشیفته به سرعت دوباره برقرار میشود. در روان پریشی افسردگی دیوانه وار، ساختارهای خودشیفته به راحتی متلاشی می شوند: عظمت قدیمی می تواند نفس را به شدت غرق کند و منجر به شیدایی شود. هر دو هیپومانیا و شیدایی روان پریشی نتیجه ایده ال سازی شکست خورده از superego و افزایش سرمایه گذاری خودشیفته در خود است. تا انجا که من می دانم، هیچ سهم قابل توجهی از دهه 1970 در مورد متافیزیک حالت های مانیک ظهور نکرده است. می توان پرسید که ایا این به دلیل افزایش استفاده در ان سال ها از داروهای تثبیت کننده خلق و خو است یا خیر، که منجر به کاهش علاقه به هر گونه بررسی دقیق تر رویکرد تحلیلی به چنین اختلالاتی شد.

این هم پایان مقاله ی اختلال دوقطبی

منابع:

Bipolar Disorder: Symptoms, Causes, Diagnosis, Treatment (webmd.com)

Bipolar Disorder - National Institute of Mental Health (NIMH) (nih.gov)

انواع اختلال دوقطبی چیست؟ (webmd.com)

چگونه افسردگی دوقطبی را مدیریت کنیم (webmd.com)

How to Deal With Mania and Manic Episodes (webmd.com)

Impulsivity differences between bipolar and unipolar depression - PMC (nih.gov)

Psychosis in Bipolar Disorder: Does It Represent a More ‘Severe’ Illness? - PMC (nih.gov)

Bipolar Disorder Causes & Risk Factors (webmd.com)

A psychoanalytic interpretation of bipolar disorder: International Forum of Psychoanalysis: Vol 29 , No 2 - Get Access (tandfonline.com)

اختلال دوقطبیاختلال دو قطبیاختلال خلقی دوقطبیاختلال خلقی دو قطبیمانیا
من روانکاو و درمانگر تحلیلی هستم و اینجا نوشته های خودم رو به اشتراک می‌گذارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید