Mahsa Ebrahimnia
Mahsa Ebrahimnia
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

حسرت

همیشه دلم می‌خواسته در دوره‌ای که برای کنکور درس می‌خواندم، خیلی بیشتر از خودم جدیت و پشتکار نشان می‌دادم. در آن زمان‌، من اصلا تجربه‌ی کافی و آگاهی لازم را نداشتم و همین باعث شد تا پشتکاری، آنچنان که باید و شاید از خودم نشان ندهم و همین اهمال‌کاری تبدیل به یکی از بزرگترین حسرت‌های زندگی‌ام شده است.


خیلی رویاپردازی میکردم در مورد قبول شدن در رشته پزشکی، اگر تلاش و سماجتی که الان میدانم لازم بوده را، داشتم و حسابی درس میخواندم شاید قبول میشدم. این رشته همه‌ی آینده مرا تحت‌الشعاع قرار میداد و اکنون کار و درآمد داشتم و به منِ ایده‌آل خودم خیلی نزدیکتر می‌شدم و کلا در مدار دیگری سیر میکردم.


اگر این حسرت را میشد پاک کنم، تاثیرات دگرگون‌کننده‌ای روی کیفیت زندگی‌ام داشت. اول از همه حس پویا بودن میکردم و پتانسیل‌هایم شکوفا میشد و پر میشدم از حس اعتمادبه‌نفس و عمل‌گرایی. از فکر داشتن این چیزها هم آدم احساس غرور می‌کند، رسیدن به موفقیتی اینچنینی همه‌ی فرداها را تغییر می‌داد و از همه مهمتر ثابت شدن خودم به خودم.

نویسندگیتولید محتوانوشتن انلایننوشتن خلاقکنکور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید