ویرگول
ورودثبت نام
مریم یراقی
مریم یراقی
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

دیدن نه نگاه کردن!

شب عید بود و بچه ها با ذوق هرچه تمام تر رفتند که وسایل هفت سین بخرند.

خودشان آمدند، میز را آماده کرده و وسایل را با سر و کله زدن زیاد چیدند. انصافا هفت سین قشنگی شد.

ماهی قرمز اولی روز اول مرد و ماهی بعدی دو روز بعد.

وقتی داشتم تنگ ماهی را خالی میکردم دیدم چه ماهی های بزرگی هم خریده اند.

هفت سین وسط مبل ها برایم حکم اتفاق موقتی را داشت که قرار بود چند روزی مهمانم باشد و نسبت به آنقدر واکنشی نداشتم.

البته به خاطر چهار گلدان رنگی کاکتوسی که خریده بودم و بچه ها در جاهای مختلف میز قرار شان داده بودند، گه گاهی سری به میز هفت سین میزدم.

پانزده روز گذشت.

تصمیم گرفتم میز را جمع کنم و خانه به حالت طبیعی خودش در بیاید.

سراغ میز که رفتم دیدم یک سبزه زیبا که بشقاب زیرش غرق در آب بود در هفت سین ما بوده و زمانی که آن را برداشتم تا به آشپزخانه ببرم دقیق تر نگاهش کردم.

پاپیون زرد قشنگی روی آن بود و هنوز راست قامت ایستاده بود و علامتی از پژمردگی نداشت.

یک لحظه به این فکر افتادم در کنار و حوالی من،  اتفاقات، آدمها، دلبستگی ها و تنفر هایی وجود دارد که هیچگاه به آن توجه نکرده ام.

بسیار از اوقات اتفاقی پیرامون من آدمهای زندگیم را درگیر کرده و من به کل حواسم نبوده و یا وقتی متوجه آن شدم برایم مهم نبوده. چرا مهم نبود هم خودش داستانی دارد.

سبزه را گذاشتم کنار سینک آشپزخانه تا مثل معلم سختگیری حواسش به من باشد که حواسم به اطرافم باشم.

خلوت با خویش و غرق بودن در دنیای خود گرچه از آن مواردی است که با هیچ چیز عوضش نمیکنم لکن، پیرامون و جهان و اتفاقات و موجوداتش هم باید جزیی از زندگی من باشند تا از آن ها بیشتر بیاموزم و با کمک آن ها انسان تر شوم.

#مریم_یراقی



سبزه عیدنوشتننویسندگیمریم یراقیآدمها
مریم یراقی. کارشناس ارشد فقه و حقوق. دبیر. نویسنده.فعال در حوزه تولید محتوا.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید