ویرگول
ورودثبت نام
مرضیه
مرضیهدوستدار نوشتن :)
مرضیه
مرضیه
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

با ابرها، در حلقه‌ی چشمانِ تو

دست می‌اندازم گردن ابرها
آرام آرام پهنه‌ی آسمان را طی می‌کنم
تا به خانه‌ی تو برسم
اما تو مشغولِ کارهای روزانه‌ای
گاهی وسط کارهایت دلتنگم می‌شوی

به گوشی‌ات نگاه می‌کنی
اما چرا به آسمان نگاه نمی‌کنی
چرا مرا نمی‌بینی؟

آذر ۱۴۰۲

🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱

شبیه سیبی که از درخت افتاد
کشف کردم، مهربانی پنهان در کلماتت را
و آن قطره اشکی را که متولد نمی‌شود
مدام دور حلقه‌ای سیاه می‌گردد و دل نمی‌کَند
او مقیم شد
من هم مقیم شدم
در حوالی همان حلقه‌ی سیاه چشمانت
می‌خواهی چیزی بگویی اما کلمه‌ای نداری
شبیه منی، وقتی بی‌قرارت می‌شوم

مهر ۱۴۰۲


حسن ختام
دعایی دلنشین از حضرت زهرا سلام اللّه علیها:

اللَّهُمَّ صَلِِّ علَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَعطِنَا مَا تُحِبُّ، واجْعَلْهُ لَنَا قُوَةً فِیمَا تُحِبُّ، یا اَرحَمَ الرَّاحِمِینَ!

خدایا بر محمّد و آل محّمد درود بفرست
و آنچه خود می‌پسندی به ما عطا فرما
و نیروی ما را در آنجا که خودت دوست داری صرف کن،
ای مهربانترینِ مهربانان!

از کانال: amirolkalam@


نوشتن
۳۰
۱۲
مرضیه
مرضیه
دوستدار نوشتن :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید