مرضیه
مرضیه
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

به یاد آنولین

این چند ماهه یه موقع هایی بوده که یاد آنولین افتادم. گاهی فکر می‌کنم مثل یه خیال گذرا بود؛ پرشتاب و دست نیافتنی.

آنولین زندگی عجیبی داشت که انگار از زندگی معمول آدمها اصیلتر و موثرتر بود.
البته این بخاطر انتخاب‌های خودش بود.

آنولین به عنوان یه دختر مسیحی خودش انتخاب کرده بود، به همه با هر عقیده‌ای احترام بذاره. با مخالفانش مهربان سخن بگه. امام علی رو دوست داشته باشه. از احساس و حالش بنویسه. با همه سختی که تجربه می‌کرد به کامنتها پاسخ بده. تجربه‌هاشو بگه. به آدمها اهمیت بده. نترسه. تعلقی به دنیا نداشته باشه و تا لحظه آخر زندگی کنه و حتی اینقدر دوستان ویرگولیش رو عزیز بدونه که بعد از مرگش هم براشون بنویسه.

همه اینها آنولین رو برای ما عزیز و دوست داشتنی کرد.

آنولین عزیز! یادت در قلب ما به رنگ طلایی درخشانه.



آنولینزندگیمرگدوستی
دوستدار نوشتن :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید