ویرگول
ورودثبت نام
مرضیه
مرضیه
خواندن ۴ دقیقه·۱۰ ماه پیش

«خاطرات یک آدمکشِ» فراموشکار

مقدمه

در کتابِ «خاطرات یک آدمکش»، نوشته‌ی «کیم یونگ ها»، دست‌نوشته‌های مردی 70 ساله را می‌خوانیم که به آلزایمر پیشرفته مبتلاست. او در خاطرات خود به قتل‌های سریالی اعتراف می‌کند و خود را یک آدمکش می‌داند؛ اما از همان ابتدا سوالاتی در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود:

چقدر می‌توان به دست‌نوشته‌های فردی مبتلا به آلزایمر و اعترافات او به قتل اعتماد کرد؟ آیا او واقعا یک قاتل حرفه‌ای است که بی‌رحمانه افراد زیادی را کشته؟ یا دست‌کم برخی از قتل‌ها و رخدادها، تصورات ذهنی انسانی درگیر با بیماری آلزایمر است؟
این همان نقطه تعلیقی است که نویسنده به خوبی در داستان گنجانده و مخاطب را به خواندن داستان تا انتها تشویق می‌کند.

شخصیت محوری و راوی داستان "کیم بیونگ سو" مردی 70 ساله است؛ اگرچه شخصیت‌های فرعی دیگری نیز در دست‌نوشته‌های پیرمرد مورد اشاره قرار می‌گیرند اما هیچکدام محوریت نمی‌یابند و فقط اثر ارتباط با آنها در احساسات، افکار و کنشهای شخصیت اصلی نمود می‌یابد.

روی جلد کتاب
روی جلد کتاب


شیوه‌ی روایت ذهنی

مخاطب در این داستان، از طریق نوشته‌های پیرمرد، ساکن دنیای ذهنی او می‌شود و هر کنش، موقعیت یا شخصیت دیگری را از صافی ذهن او می‌شناسد؛ بر این اساس می‌توان این داستان را در دسته‌ی داستان‌هایی با شیوه‌ی «روایت ذهنی» قرار داد؛ اما ویژگی خاص این روایتِ ذهنی، فراموشکار بودن راوی است و کتاب از این نظر یک جنبه‌ی متمایز با کتابهای مشابه دارد.

یک بیمار مبتلا به آلزایمر چگونه خاطراتش را می‌نویسد؟

از نکاتِ جالب توجه داستان که جدا از بعد جنایی آن مطرح است، توانایی نویسنده در همراه کردن مخاطب با ذهن فردی مبتلا به بیماری آلزایمر از طریق «نانوشته‌»های اوست. به عبارت دیگر، نویسنده با ایجاد پرشها و فواصلی برای نوشتن رخدادها و خاطرات، مخاطب را متوجه این نکته می‌کند که بیمار مبتلا به آلزایمر، پیوستگی زمان و روزها را از دست می‌دهد و ثبت خاطرات و برنامه‌ریزی کارها می‌تواند برای او بسیار دشوار باشد. این شیوه‌ی نوشتن داستان، وجه بیماری شخصیت را برای مخاطب واقعی‌تر جلوه می‌دهد.

... به مانند ادگار آلن‌پو

اگرچه می‌توان این کتاب را در دسته‌ی ژانر جنایی دسته‌بندی کرد و آن را با آثار نویسندگان جنایی نویس برجسته مانند «ادگار آلن پو»ی آمریکایی مقایسه کرد اما به نظر می‌رسد در این داستان، شرح جزئیات قتلها کمرنگ است و وجه رازآمیز و ابهام آن قوی‌تر است.

وجه دیگر این شباهت سبکی، نوعی وحشت آمیخته به طنز در این کتاب است؛ شخصیت اصلی داستان آنطور که خود روایت می‌کند، قتل را برای لذت آن انجام می‌داده و از زمانی که حس کرده دیگر چنین احساسی ندارد کشتن را کنار گذاشته است. او خود را نسبت به خود ِ قتل بی‌تفاوت و خونسرد نشان می‌دهد اما نسبت به موضوعات دیگر برای خود وجهی وظیفه‌گرایانه و اخلاقی قائل است؛ مثلا در بخشی از خاطراتش، اشاره می‌کند که فردی را که ملتمسانه درخواستی از او داشته به قتل رسانده اما خود را تا پایان زندگی متعهد به انجام درخواست او می‌داند. این تضاد طنزگونه و در عین حال وحشت آفرین در این داستان، سبک نوشته را به نوشته‌های «آلن پو» نزدیک می‌کند.

کیم یونگ ها
کیم یونگ ها


روایت کمونیسم ستیزی در کره جنوبی

نکته‌ی قابل توجه دیگر کتاب اشاره به رخدادهای سیاسی کره جنوبی است. مرد 70 ساله، بخش مهمی‌ از تاریخ نیمه‌ی دوم قرن بیستم در کره جنوبی را از نزدیک تجربه کرده است. او اشاره می‌کند که انقلاب آوریل و کشتار ماه مه را به چشم دیده است و در بخشهای مختلف داستان، اشاراتی به «کمونیسم ستیزی» در کره جنوبی دارد.

انقلاب آوریل مورد اشاره شخصیت اصلی داستان رخدادی بود که منجربه جمهوری دوم کره شد. همچنین کشتار ماه مه اشاره به قیام سرکوب شده مردم گوانجو در سال 1980 دارد؛ ناحیه‌ای که تمایلات و گرایشهای کمونیستی در آن وجود داشت و توسط دولت ضد کمونیسم کره جنوبی سرکوب شد و در پی این رخداد 500 نفر کشته شدند.

کره جنوبی پس از جنگ جهانی دوم در سال 1948 به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد که بخش شمالی در سیطره تفکر کمونیستی روسیه بود. کره جنوبی تحت کنترل آمریکا بود و در نیمه دوم قرن بیستم دوره‌های متفاوتی از حکومت دموکراتیک و استبدادی را پشت سر گذاشت.

جنبه‌ی سیاسی داستان از این بعد حائز اهمیت است که گویی سرگذشت شخصیت اصلی داستان، شبیه به سرگذشتی است که جامعه کره با نسیان‌ نسبت به سرکوب‌ها، بحرانها و کشتارها در نیمه دوم قرن بیستم پشت سر گذاشته و چندین بار در دامن حکومت‌های استبدادی فرو غلتیده است.

درباره نویسنده و مخاطب احتمالی

نویسنده این داستان 136 صفحه‌ای «کیم یونگ ها» متولد سال 1968 و اهل کره جنوبی است. او این کتاب را در زمانی که 45 سال داشته نوشته است. از تجربیات جالب زندگی او که احتمالا در نوشتن داستان جنایی تاثیرگذار بوده این است که چند سال با پلیس به عنوان دستیار کارآگاه همکاری کرده است.

این داستان نثری ساده دارد و می‌تواند برای علاقه مندان به داستانهای راز آمیز با شیوه‌ی روایت ذهنی مناسب باشد.

کتابِ خاطرات یک آدمکش، در سال 2013 منتشر شد و در ایران ترجمه‌ی خاطره کرد کریمی از آن، در سال 1401 توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.

نوشته قبلی‌ام:

واژه فروشی ایزابل آلنده

داستانکتابمرورنویسیخاطرات یک آدمکشکتابخوانی
دوستدار نوشتن :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید