امروز میخوام در ارتباط با روشی صحبت کنم که مدت هاست انجامش میدم و از نتیجه خیلی راضی هستم. از تجربه ای که به من در رسیدن به خیلی از چیز های خوب کمک کرده و این روش چیزی نیست به جز اینکه مشتری خوبی باشم.
خب بدون اتلاف وقت شروع می کنیم
تا حالا شده به این فکر کنید که خواسته ما، یک محصول یا سرویس مشخص که بهش نیاز داریم، آیا واقعا بهترین چیزیه که میتونیم داشته باشیم؟ یعنی پیش خودمون کلی فکر کردیم و بهترین رو انتخاب کردیم، آیا از این بهتر هم ممکنه؟
بیشتر اوقات اینطوریه که ما در زندگی و در کار، بعنوان یک مشتری همیشه خیلی خوب فکر می کنیم تا برای رفع نیاز و رسیدن به خواسته هامون، از سرویس دهنده/فروشنده/مغازه دار و ... بهترین چیزی که فکر می کنیم برامون خوب هست رو درخواست کنیم. اما آیا واقعا به هدف اصلی خودمون میرسیم؟ آیا این تصمیم که مدت ها روش وقت گذاشتیم، سلیقه ای که برای خرید ازش استفاده می کنیم و ... آیا ما رو به هدف اصلی رسونده؟
چه چیزی را فراموش کرده ایم:
بعنوان یک مشتری در هر زمینه ای (کاری و شخصی) در بیشتر موارد ما به دیدگاه و تجربه خودمون و اطرافیانمون و نهایتا تمامی کسانی که با ما در یک سمت قرار دارن توجه می کنیم. نکته مهمی که فراموش کردیم اینه که فروشنده/مغازه دار/سرویس دهنده و هر کسی که در طرف مقابل برای برآورده کردن خواسته های ما حضور داره در این زمینه تجربیاتی داره که ما اصلا بهش فکر نکردیم. چون خیال می کنیم: "ایشون در سمت فروشنده و ... قرار گرفته تا کاری که ما میخوایم رو اون طوری که می خواهیم انجام بده، و اصلا چه نظری میتونه بده " یا اینکه "اون اصلا دیدگاه منو نمی شناسه که بتونه برای رسیدن من به هدفم نظر خوبی بده"
و اینجاست که ما به صورت خیلی ساده، خودمون رو از دانسته های یک فرد آگاه محروم می کنیم. از این جهت که هیچ اطلاعی درباره دانسته های اون فرد نداریم و حتی به خودمون زحمت نمیدیم که بهش فکر کنیم یا اینکه ازش نظر بخوایم.
مشتری خوب:
از نظر من و بر اساس تجربه ای که داشتم، مشتری خوب نیازش رو بیان می کنه و از فروشنده/تامین کننده نظرش رو می پرسه این شیوه اول.
شیوه دوم اینه که شما نیاز و هدفت رو بیان کنی و راه حل پیشنهادی خودت رو هم ارائه بدی و اجازه بدی که تامین کننده هم نظرش رو بگه و با هم به جمع بندی برسید.
من از هر دوی این روش ها به صورت جداگانه و از شیوه سوم که ترکیب این دو هست استفاده کردم. و در همه موارد نتیجه خوبی داشته، نتیجه ای که فراتر از انتظار من بود.
مزایای مشتری خوب بودن:
مشتری خوب بودن مزیت های زیادی داره:
تجربه من:
یکی از این موارد امروز برای من پیش اومد و دوست دارم این تجربه لذت بخش رو با شما در میون بزارم.
*از وقت با ارزش خودش برای تامین نیاز من استفاده کرد.
*از سلیقه، دانش و تجربه خودش برای کمک به من استفاده کرد.
*فراتر از انتظار از توانایی خودش استفاده کرد به شکلی که انگار این کار برای خودش بود، حالا دیگه مساله برای گل فروش شخصی شده، دلش میخواد واقعا کار عالی باشه
اجازه بدیم افراد در کار نظر بدن، اجازه بدیم از کار آگاهی داشته باشن، جزئیات رو بدونن، و اینطور میشه که کار و موضوع براشون شکل شخصی پیدا می کنه. ضمن اینکه فراموش نکنیم این لطف و محبت ها رایگان نیست، انعام فروشنده، تشکر زبانی، احترام، تشویق و ... فراموش نشه، برای آدم ها و دانسته هاشون ارزش قائل باشیم تا این روند به شکل سالم ادامه داشته باشه.
ممنونم