تغییر نگاه و مدل ذهنی در یکسال گذشته

بعد از بدست آوردن مدل ذهنی که جدیدا دارم، بازترم به مسائل مختلف و سخت گیری ها و ایده‌آل گرایی هارو سعی کردم تا جای ممکن کم کنم.

برای یادگیری آغوشم باز باشه و همینطور برای تست و جلورفتن به خودم اعتماد کنم. باور داشته باشم که میتونم و قابلیت حلش رو دارم. به معنای واقعی کلمه ها بیشتر به خودم اعتماد کنم و باور داشته باشم که میتونم.

ذهنم رو محدود به پترن ها نکنم. یافته هامو بنویسم. سولوشن دیزاین براشون داشته باشم. صرفا الگویی که جایی کار میکنه و براتون خوب بوده دلیل نداره اون رو به عنوان چکش استفاده کنید و همه چیو مثل یه میخ ببینید.

از too much بودن و complex بودن جلوگیری کنم. ساده بودن و simplicity رو بیشتر بپسندم و دوست داشته باشم و یاد بگیرم که بهتر بشم برای ساده سازی چون در نگاه اول خیلی راحت به نظر میرسه ساده فکر کردن ولی هر چی جلوتر میری سخت تر میشه و در واقع معمولا زمان و انرژی خیلی زیادی میبره ولی زندگی رو زیباتر میکنه.

از تست کردن و خطا کردن هیچ ابایی نداشته باشم و برم توو دلش.

بخونم و بخونم و بخونم و تمرین کنم و تمرین کنم و تمرین کنم و این چرخه رو ادامه بدم و بطور مستمر بدنبال یادگیری و جلو رفتن باشم و به چیز هایی که بلدم و دارم بسنده نکنم و همیشه دنبال یه ورژن بهتر از ورژن فعلی خودم باشم. حتی اون چیزی که خیلی ریت بالایی در آموزش نداره هم یک چیزی برای یاد دادن داره.

نگاه سیستمی رو سعی کنم بیشتر پیاده کنم توو زندگیم و تصمیم گیری و حل مسئله در خودم تقویت کنم. بیشتر فکر کنم و نذارم ذهنم همیشه بایس بشه و خلاقیت رو با استفاده کردن مستمر از هوش مصنوعی و ابزارهای مختلف از خودم نگیرم.