خب، چه احساسی دارین؟
این سوال انحرافی نیست، اما پیچیدهتر از اون هستش که به نظر میرسه. ما تو هر لحظه؛ بلاخره یه احساسی داریم، حتی معمولا در هر لحظه بیش از یه احساس خاص.
در این متن قرار با «نامگذاری احساسات» آشنا بشیم.
آیا توانایی احساس کردنمون میتونه تحتتاثیر واژگانمون باشه؟
اگه ما فقط واژههای ابتدایی یک کودک رو بلد باشیم و به رسمیت بشناسیمش «من اعصبانیام، من خوشحالم، من ترسیدهام، من ناراحتم»، اطلاعات زیادی رو از دست میدیم.
وقتی از عبارت کلی و مبهم مثل «داغون»، «خوب» و «عصبانی» برای توصیف حسی که داریم استفاده میکنیم، خواستن کمک از دیگران رو برای خودمون سخت و چالشبرانگیز میکنیم.
ممکنه کلی پرسوجو و تحقیق لازم باشه تا طرف مقابل بفهمه «داغون» در واقع «من احساس ناامیدی میکنم، چون استقبال خوبی از ارائهام نشده، در حالی که خودم فکر میکردم ترکوندم» یا «من میترسم به همکارام بگم از ارائهام استقبال خوبی نشده، چون بعداً سرزنشم میکنن که چرا کامل آماده نبودم.» هرچی مهارتمون تو نامگذاری که داریم و توصیف دلیل اون بیشتر باشه، احتمال برانگیختن حس همدلی دیگران یا دریافت کمکی که مدنظرمونه بیشتر میشه. توانایی نامگذاری احساساتمون زحمت بقیه رو کم میکنه.
در نامگذاری احساساتمون باید حواسمون باشه که از کلمهی درستی استفاده کنیم. اگه خیلی به حاشیه بریم و سخنانمون رو به درازا بکشیم، یهدفعه میبینیم مشغول رسیدگی به مشکلی هستیم که وجود نداره و مشکلی که در اصل وجود داره رو نادیدهاش گرفتیم.
یکی از اشتباهات دیگه صبر کردن بیش از اندازه برای تشخیص و شناسایی احساستمون هست، تا جایی که دلهرهآور بشه. از کنار کلافه، عصبی و بیمناک میگذریم و وقتی به این حسها توجه نمیکنیم تبدیل به فروخته یا هر اسیده میشه.
بیتفاوتی یا از پادرآمدگی رو نادیده میگیریم تا زمانی که تبدیل به درماندگی یا افسردگی بشه و مجبور بشیم با اونها مقابله کنیم.
همهی ما از کلمات زیادی برای توصیف احساسات، عواطف و حالت روحی خودمون بلدیم.
حتی اگه در طول روز این کلمات رو در ارتباط با زندگی خودمون استفاده نکنیم.
به هر حال اونها رو تو جاهای مختلف میخونیم یا میشنویم.
بخش زیادی از زندگی ما با کلماتی نظیر بهوجد اومده؛ مضطرب، خشمگین، خرسند، مشکور، امیدوار و موفق تعریف میشه.
هر واژهنامه یا فرهنگ معنایی میتونه تو این قسمت از مهارتها کمکمون کنه.
کار ما از این به بعد اینکه؛ عبارت معمولی رو به حسی که از درون داریم ارتباط بدیم.
ولی، وقتی به همون ۶و۷ کلمهای که همیشه استفاده میکنیم تکیه کنیم. در حق خودمون ظلم میکنیم؛ مثل اینه که ثروتی دم دستمون باشه و ما قطعاً بخوایم فقر عاطفیمون رو حفظ بکنیم.
حالا به من و خودت بگو: «چه احساسی داری؟»
سعی کن تا اونجایی که میتونی کلماتی که معتددی به پاسخ به این سوال پیدا بکنی.
و از کلماتی دقیقتر و اندیشمندانهتر استفاده بکنی.