Melika
Melika
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

هیچ وقت مکث نمی‌کنیم تا همچین سوالی از خودمان بپرسیم.

تا حالا مکث کردیم تا از خودمون بپرسیم؛ «الان حالم چطوره؟ چه احساسی دارم؟»

در طول روز، این سوالات از خودمون پرسیده می‌شه:
«حالت چطوره؟ اوضاع چطوره؟ چه احساسی داری؟»
آنقدر از روی عادت این سوالات را می‌پرسیم، از روی عادت هم از پیش‌پا افتاد‌ترین کلمات که همه‌ی ما از آنها استفاده می‌کنیم، جواب میدیم:
حالم خوبه، عالیم، تو چطوری؟
قبل از جواب به این سوال؛ لحظه‌ای فکر نمی‌کنیم و سریع جواب میدیم.
در این شرایط آدم به فکر فرو می‌ره: آیا اصلا خودم می‌دونم چه احساسی دارم؟
آیا به خودم اجازه پرسیدن این سوال رو از خودم دادم؟
ما بار‌ها و بار‌ها به روش‌های مختلف سوال «چه احساسی داری» رو می‌پرسیم با این حال نه حوصله آن رو داریم که جواب واقعی بشنویم؛ نه آن حوصله‌ای که خودمون صادقانه به آن جواب بدیم.
در این شرایط: از کلمات پیش‌پا افتاده استفاده می‌کنیم انگار همه‌ی ما احساس واقعی‌مون را توضیح نمیدیم!
برای آدم‌ها؛ گاهی خیلی سخت است که بخوان احساس‌ واقعی‌شون رو با کسی درمیان بذارن.
کاملا منطقی است؛ که هنگام صحبت در مورد زندگی خصومی‌مون احساس خوشایندی نداشته باشیم‌.
این موضوع: حتی زمانی که احساس خوب و خوشایندی داشته باشیم هم صدق می‌‌کنه؛ اما در مورد احساسات منفی مثلِ غم، انزجار، ترس و طرد شدن بیشتر مصداق داره.
این احساس‌ها نمایانگر نقاط ضعف ما هستن.
چه کسی دوست داره نقاط ضعف خودش رو آشکار کنه؟
مراقبت از خودمون به وسیله‌ی پنهان کردن نقاط آسیب‌پذیرمون، غریزی و طبیعی هست؛ این همون مراقبت از خود هست.
به‌طور خلاصه بیاین براتون نتیجه کوچیکی بگم:
احساسات ما مثل یک آهنربا؛ در صورتی که نادیده گرفته بشن، به طور ناگهانی به سمت ما میاین و ما رو غرق می‌کنن.
برخورد صادقانه با احساسات؛ به ما کمک می‌کنه تا بهتر از خودمون و دیگران رو بفهمیم و با مسائل زندگی مواجه بشیم
احترام به احساسات دیگران؛ اساسی هستش برای برقراری روابط سالم و پایدار باید رعایت بکنیم
بهبود توانایی‌های مدیریت احساساتی، اساسی هست برای پیشرفت و موفقیت در زندگی شخصی وحرفه‌ای باید احساساتمون رو کنترل کنیم.
سخن‌هایی که به زورگویی می‌انجامن و احساسات رو نادیده می‌گیرن، می‌تونه منجر به بحران‌های بزرگی بشن.
درک و قبول احساسات خود؛ اولین قدم به سوی رسیدن به آرامش و خوشبختی در زندگی هستش.
احساسات ما پیام‌هایی از داخل ما به ما هستن که باید به آنها گوش کنیم و عمل کنیم.
زندگی بدون احساسات، مثل کتابی بدون صفحات است؛ بی‌معنی و بی‌احساس.
احساسات ما مثل چراغ‌های راهنمایی هستن که ما رو به سمت راه صحیح هدایت می‌کنن‌.
هدفمون مواجهه با احساسات نیستش که اون‌ها رو کنار بگذاریم، بلکه اینکه یاد بگیریم همراهی کنیم و از اون‌ها درس بگیریم.میتونی بهم بگی «حالت چطوره؟».




















نقاط ضعفاحساسات منفیزندگی شخصیموفقیت زندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید