مدتی بود که می خواستم تجربه مسافرت تنهایی داشته باشم (البته گروهی هم زیاد ندارم!) و مقصد این سفر آرمان شهر من، شیراز باشه. اما هر بار به بهانه ای سفر کردن رو مینداختم به یه وقت دیگه.
چند روزی بود هر جا رو نگاه میکردم یه نشانه ای از سفر بود، مثلا فیلمی که نگاه می کردم، برنامه ای که TV پخش می کرد یا کتاب "مارک دوپلو - سفرهای منصور ضابطیان" که پدرم داشت میخوند.
خلاصه از من انکار ولی به قول کتاب های موفقیت از کائنات نشانه، تا اینکه بالاخره راضی شدم با 500 تومان برای 2 تا 3 روز، اول اردیبهشت 98 راهی شیراز بشم تا این خواجه حافظ شیرازی که همه مجذوب خودش و شهرش میشن رو از نزدیک ببینم.
قضیه دردناک داستان اینکه ،من چیزی از شعر نمی فهمم و امیدوارم با این سفر هوای شیراز وارد ریه هام بشه تا بتونم شعر بخونم و بفهمم!
اگر پیشنهادی برای بهتر شدن این سفر دارید ممنون میشم راهنمایی کنید.
من از گرگان با قطار میام تهران، ولی قطار ساعت دو و نیم صبح میرسه تهران و از تهران هم ساعت 9 شب میرم سمت شیراز . حالا باید دید ساعت 3 صبح تا 9 شب توی تهران روز جمعه رو چطور باید گذروند ، فکر کنم چند تا کارتن هم باید با خودم بیارم :)
پ.ن : خواستم از خواننده ها بخاطر نگارشم عذرخواهی کنم ،گفتم چرا مثلا عذرخواهی کنم اینم یه نوشته است که لازم نیست یک مطلب و عنوان حرفه ای باشه!